مباحث متفرقه نوشــــــتــــــن در لــــــحـــــظـــــه

  • نویسنده موضوع مهدیه احمدی
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 210
  • بازدیدها 5,801
  • کاربران تگ شده هیچ

مهدیه احمدی

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
23/6/18
ارسالی‌ها
2,701
پسندها
50,562
امتیازها
66,873
مدال‌ها
42
سطح
38
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
به نام حق
دوستان سلام....
ایندفعه با این تاپیک می‌خوام هر چیزی که با خوندن کلمه‌ای که می‌گیم به ذهنتون میاد در حد سه یا چهار خط بنویسید.
الان براتون می‌گم روند تاپیک چطور هست و امیدوارم به همین شکل جلو برین و از تاپیک لذت ببرین.
هر کسی متن نوشت یک کلمه هم پیشنهاد دهد.
خب مثلا من میگم باران اول جمله کلمه رو بنوحرفم با بـوسه‌ی ادوارد قطع شدیسید که بدونیم متنی که فلبداهه نوشتین مربوط به کدام کلمه هست. به طور...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : مهدیه احمدی

AVA_SEY

کاربر سایت
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
9/3/20
ارسالی‌ها
1,787
پسندها
16,053
امتیازها
40,573
مدال‌ها
26
سطح
24
 
  • #2
اشک ها گاهی در قالب خندیدن خودشان را نشان می دهند ،گاهی قهقه ها بوی نم میدهند ، بوی غم و گریستن ، به ما گفتند اشک ریختن و خندیدن تضاد هستند ؛ ان ها اشتباه می کردند ، این دو کلمه عجیب شبیه هستند
کلمه :پاییز
 
امضا : AVA_SEY

مهدیه احمدی

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
23/6/18
ارسالی‌ها
2,701
پسندها
50,562
امتیازها
66,873
مدال‌ها
42
سطح
38
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
پاییز. قلب من همیشه خزان پاییز است و احساسم برگ‌های رنگ به رنگ آن هستند. آری من همان بانوی پاییزی هستم که دلش یک رنگی خواست اما فقط آدم‌های رنگارنگ دوره‌اش کردند.
بهار
 
امضا : مهدیه احمدی

AVA_SEY

کاربر سایت
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
9/3/20
ارسالی‌ها
1,787
پسندها
16,053
امتیازها
40,573
مدال‌ها
26
سطح
24
 
  • #4
سال هایست که بهار را در زندگیم ندیدم ، انگار که با رفتنت بهار هم چمدان خود را برداشته ، شادی را اویز دستانش کرده و لبخند ها را پهن کرده و کوچ ابدی کرده ، انگار سال های زیادیست که حال من و زندگیم خزان است بهاری نمی بینیم ، حبس ابد یک روز خورده به من ، دلبر جان قدم پای تو بهار را به خانه ما راهی می کند ، بیا
کلمه : عشق
 
امضا : AVA_SEY

•[TINA]•

کاربر سایت
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
8/3/20
ارسالی‌ها
1,454
پسندها
6,355
امتیازها
25,673
مدال‌ها
15
سطح
13
 
  • #5
سه نشونه ي عاشقی
۱. پیامشو دوباره میخونی
۲. وقتی بهش فکر میکنی لبخند می‌زنی و قلبت میلرزه
۳. وقتی داشتی این دو موردو میخوندی فقط یه نفر اومد تو ذهنت !

قلم
 

مهدیه احمدی

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
23/6/18
ارسالی‌ها
2,701
پسندها
50,562
امتیازها
66,873
مدال‌ها
42
سطح
38
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
قلم،
نوشتن داستانی از عشق غمگین، شاید پایانی خوش.
اما قلم فقط برایم حکم نوشتن است حتی گاهی نوشتن لحظه‌های شاد و غمگینم در برگه‌ای از خاطره نوشته‌هایم به نام دلبر.

دلبر.
 
امضا : مهدیه احمدی

YEGANEH SALIMI

مدیر آزمایشی کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی کتاب
تاریخ ثبت‌نام
11/8/17
ارسالی‌ها
2,607
پسندها
8,450
امتیازها
33,973
مدال‌ها
25
سطح
16
 
  • مدیر
  • #7
دلبر
برق نگاهت، بلای جان من است!
دلبری می‌کنی و من عاشق بلایی که به جانم انداختی می‌شوم.
پارادوکس
 
امضا : YEGANEH SALIMI

AVA_SEY

کاربر سایت
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
9/3/20
ارسالی‌ها
1,787
پسندها
16,053
امتیازها
40,573
مدال‌ها
26
سطح
24
 
  • #8
کل زندگی ام شده پارادوکس ، زنده هستم اما در من مرگ توالی دارد، می خندم اما در من یک شهر در مقابل قبرستان زار میزنند ،سکوت میکنم اما چشم هایم حرف ها را جیغ می کشند ، حال عجیبیست زندگی در مرگ
کلمه : اشتباه
 
امضا : AVA_SEY

kimia_sh

کاربر سایت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
5/1/20
ارسالی‌ها
109
پسندها
1,814
امتیازها
11,453
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • #9
من و تو
نگران نباش؛ فهمیدم که این ترکیب، اشتباه بود.
دیر شده؟
باکی نیست. در خیال من، این اشتباه زیباترین ترکیب شد.
نقطه سر خط.
کلمه: حرف
 
امضا : kimia_sh

•[TINA]•

کاربر سایت
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
8/3/20
ارسالی‌ها
1,454
پسندها
6,355
امتیازها
25,673
مدال‌ها
15
سطح
13
 
  • #10
روزی روزگاری سقراط در جمع دنبال کنندگانش نشسته بود و گفت «من تنها یک چیز میدانم» جمع سکوت اختیار کرد تا این کشف بزرگ استاد فلسفه را بشنود که سقراط سکوت را شکست و ادامه داد «که هیچ چیز نمیدانم !»
زیبا ترین پارادوکس جهان!

دلبر
برق نگاهت، بلای جان من است!
دلبری می‌کنی و من عاشق بلایی که به جانم انداختی می‌شوم.
پارادوکس
 
عقب
بالا