متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه نوشــــــتــــــن در لــــــحـــــظـــــه

  • نویسنده موضوع مهدیه احمدی
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 214
  • بازدیدها 6,697
  • کاربران تگ شده هیچ

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
31
 
ارسالی‌ها
2,519
پسندها
20,007
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
  • #211
کلمه ندادی گلم:rose:
درک
داشتن کسی که تو رو درک کنه ، آرزوت کنه ، و تو رو بهتر از اونی که هستی ببینی ، این متحیر کننده ترین هدیه است:rose:

ظرافت
 

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
31
 
ارسالی‌ها
2,519
پسندها
20,007
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
  • #212
چقدر سخت و زجر آوره درعین ظرافت، لطافت باید جدی بود وبا درایت ومتانت با طپشهای قلبی پراز هیجان واحساس
دید ولی گویا ندیدی
شنید ولی گویا نشنیدی
حس کرد و فرمان داد به مغز وقلب چراغ قرمز است بایست
قوی شو... چراغ سبز شد برو با قدمهای محکم واستوار، که چشمهای آدمیان ناخودآگاه خیره وبعد به زمین وآسمان چشم بدوزند
وحس کنی در رگهایت که بازهم برنده تویی اون کسی که باید میدید ومیشنید هم درزمین است هم در آسمان هم فنا وهم بقا:palm-up-hand::melting-face:

خیره☆♡✓
 

خانومِ اِل

رو به پیشرفت
سطح
5
 
ارسالی‌ها
149
پسندها
488
امتیازها
2,803
مدال‌ها
5
  • #213
خیره به چشمانی که هیچگاه مرا نمیدیدند، اما من همیشه جلوی چشمانش بودم، به گمانم برای دیده شدن جلوی او نیازی به خودنمایی کردن نیست همینکه در دلش باشم کافیست، افسوس که در دلش هم نیستم.

کلمه: آئورت
 
امضا : خانومِ اِل

هدیه امیری

مدیر بازنشسته
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,067
پسندها
3,492
امتیازها
19,173
مدال‌ها
15
  • #214
از کدام یکی بگویم؟
از آئورتی که همان بزرگ‌سیاهرگی‌ست که تهش خون را به کلِ تنِ تشنه‌م می‌رساند؟
من در پی او، هر چقدر می‌نوشم سیر نمی‌شوم؛ هر چقدر منتظر می‌مانم؛ در پی تو بی‌قرارتر می‌‌شوم؛
تو در زندگیم همان آئورت بودی! همانی که خودِ قلب نبودها؛ اما همان‌قدر حیاتی در زندگیم رنگارنگ می‌کرد وجودم را.
من برایت چه بودم؟

کلمه: احساس
 
امضا : هدیه امیری

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
31
 
ارسالی‌ها
2,519
پسندها
20,007
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
  • #215
گفتند: انسانها گاهی بی احساس هستند «او» هم یکی از آنهاست.
روزی نگاهش کردم عمیق ودر دریای چشمانش شنا کردم و موجی از احساس رو دیدم که در وجود اوست وانگ بی احساس بودن رو بدوش میکشید. انسان بی احساس وجود ندارد، چرا که همان بی احساسی هم خود یک حس جدید است ورژنی متفاوت از انواع احساسات...

کلمه: انگ
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA
عقب
بالا