بحث °• خاطره‌ای از زمین خاکی تا تور بالای دار •°

  • نویسنده موضوع Friba~
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 15
  • بازدیدها 641
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Friba~

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
4/9/18
ارسالی‌ها
2,781
پسندها
42,481
امتیازها
66,873
مدال‌ها
26
سطح
38
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
خب خب سلام عرض میکنم خدمت شما بچه‌های انجمنمون♡

طبیعتا بچه ک بودیم تو کوچه و این پارکها با رُفقا و بچه‌های محله یه دس گل کوچیک یا فوتبال یا وسطی یا وووو بازی میکردیم •°•

حالا بحث اینکه هنو کودک درونمون فعاله و الانم بازی میکنیم جداسD;

به هرحال تو این تاپیک هرخاطره‌ای از هرورزشی دارین قراربدین ک ماهم تو حس این خاطره‌ی خوب یا بدتون شریک بشیم:45803945f2a44707587b8a0bf143b30032d25a5ba:

اسپم×
 

NASTrr

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
17/9/19
ارسالی‌ها
7,986
پسندها
55,687
امتیازها
92,373
مدال‌ها
52
سطح
39
 
  • مدیرکل
  • #2
یادمه قبلاً یه سالن مال بسیج بود در اختیار ما گذاشته بودن برای ورزش، یه هفته وسایل نظامی گذاشته بودن اونجا بعد بردنشون ما رفتیم هندبال بازی کنیم توپ افتاد تو یه سری خرت و پرت من رفتم توپ رو بیارم :a050: یه دو سانت از یه ملیه رفت توی پام کلا تا یک ماه پام هیچ حسی نداشت
 
آخرین ویرایش
امضا : NASTrr

Faryad

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
30/10/19
ارسالی‌ها
11
پسندها
157
امتیازها
483
مدال‌ها
1
سطح
1
 
  • #3
یادش بخیر یه بار کلا تو عمرم رفتم تو کوچه بازی کنم همون یه بارم به فنا رفتم دیگه قید بازی رو زدم
 

NASTrr

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
17/9/19
ارسالی‌ها
7,986
پسندها
55,687
امتیازها
92,373
مدال‌ها
52
سطح
39
 
  • مدیرکل
  • #4
معلم ورزش من رو به زور فرستاده گروه والیبال :131: بدم نمیاد از والیبال ولی هیچ استعدادی ندارم توش همیشه هم مثل برج زهرمار وایمیسته بالا سر زمین ولی بیشتربه هندبالیا نگاه میکنم منم اون وسط نقش مانکن رو دارم دقه‌ای یه بار هم گند میزنم به بازی دوتا فحش مهمونم میکنن دوستان
 
امضا : NASTrr

NASTrr

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
17/9/19
ارسالی‌ها
7,986
پسندها
55,687
امتیازها
92,373
مدال‌ها
52
سطح
39
 
  • مدیرکل
  • #5
معلم ورزش یه رقص ایروبیک فرستاد برامون تمرین کنیم زنگ ورزش اون رو پیاده کنیم، به غیره زنگ ورزش ما هفته‌ای یک بار ورزش همگانی داریم :laughting: بعد شورای محترم مدرسه بجا ایروبیک ایرانی میرقصه بیا ببین ماهم که پایه:128:
 
امضا : NASTrr

~HADIS~

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
7/6/18
ارسالی‌ها
1,284
پسندها
19,134
امتیازها
42,073
مدال‌ها
27
سن
19
سطح
24
 
  • #6
داشتیم تو حیاط آپارتمان بازی می‌کردیم با بچه‌ها همسترمم بیرون بود توپ خورد تو سرش مرد
 

NASTrr

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
17/9/19
ارسالی‌ها
7,986
پسندها
55,687
امتیازها
92,373
مدال‌ها
52
سطح
39
 
  • مدیرکل
  • #7
رفته بودم سالن والیبال برا آموزش داشتم با دیوار تمرین میکردم و پنجه میزدم مربی صدام میکنه برمی‌گردم سمتش دیوار بیشعور هم توپ رو میکوبونه تو سرم :a050: توپ سنگین بود که کله رفتم تو زمین
 
امضا : NASTrr

NASTrr

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
17/9/19
ارسالی‌ها
7,986
پسندها
55,687
امتیازها
92,373
مدال‌ها
52
سطح
39
 
  • مدیرکل
  • #8
با پسر خالم و پسرش و دخترخالم وسطی بازی میکردیم من و پسر پسرخالم یه گروه پسرخالم و دخترخالم یه گروه ما وسط بودیم پسرخالم توپ رو جوری پرت کرد سمت من که دو متر پرت شدم عقب:crying: دل و رودم اومد تو حلقم
 
امضا : NASTrr

HEYDAR

میم‌ساز انجمن
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
3/11/18
ارسالی‌ها
2,039
پسندها
104,590
امتیازها
64,873
مدال‌ها
36
سن
37
سطح
43
 
  • #9
من با بچه های کوچمون فوتبال بازی نمیکردم چون فامیل بودن و وقتی تقلب میکردن نمیتونستم بزنمشون•_•
برا همین وقتی میمخواستم فوتبال بازی کنم میرفتم با بچه های عشایر بازی میکردم
یه بار ک داشتم از در خونمون رد میشدم دیدم بازی میکنن و توپ افتاد سمت من
گفتن شوت کن
شوت کردم
سه نفر کشته
دو نفر زخمی
بقیه ب دلیل هضم نکردن شوت قویم توی بیمارستان بستری شدن
 

13.1.20

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
23/8/18
ارسالی‌ها
1,151
پسندها
21,405
امتیازها
42,073
مدال‌ها
40
سطح
28
 
  • محروم
  • #10
یادمه ده یازده سالم بود رفته بودیم روستا پدرمادریم همه جمع بودیمو اینا
گفتن بریم گل کوچیک بزنیم...رفتیم تو حیات پشتی خونه پدربزرگم که بزرگتر بود و ماشینارو اونجا میزاشتن
تیرکارو گذاشتیم شروع کردیم بازی کردن.
عمو بزرگم تازه تویوتا خریده بود و هیشکی ع صدمتریش رد نمیشد اونم همونجا پارک بود.
من اونموقع ریزه میزه بودم موقع فوتبال بازی کردن فق نگاهم به توپ بود که ع تو پاها دوسانتیم نره:/
داشتم‌ میرفتم سمت دروازه که یعنی گل بزنم یکی ع پسر عموهام که سه برابر من بود اومد جلوم پاها و دساشم تا اخر باز کرده بود که یعنی جلو منو بگیره منم خو ریزه میزه ع لای پاهاش رد شدم. میگم‌ رد شدم ینی ردشدما پاهاش حکم تونلو برام داشت.
خلاصه ع لای پاهاش رد شدم و همینطور توپو شوت کردم رفت.و از اونجایی که شانسم‌ خیلی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا