فیلم ارباب حلقه ها : دو برج
سم : میدونم همش اشتباهه و ما اصلا
نباید این جا باشیم ، ولی هستیم ،
درست مثل داستانای معروف آقای فرودو،
اونایی که واقعا مهم بودن ، داستانایی که
پر از خطر و تاریکی بودن وگاهی آدم
دلش نمی خواست آخر قصه رو بدونه
چون نمی تونست پایان خوبی داشته باشه.
چه طور دنیا می تونه پر از خوبی بشه
در حالی که این قدر اتفاقای بدی میوفته؟!
ولی در نهایت این سایه یه چیز گذراست ،
حتی تاریکی هم باید بگذره و جای خودشو
به روز بده وقتی خورشید دوباره می تابه
درخشان تر خواهد تابید.
اینا داستانایی بودن که تو ذهن بودن
و معنی پیدا کردن ، حتی اگه موقع شنیدنشون
کوچیک بودی و دلیلشو نمی فهمیدی
ولی آقای فرودو حالا می فهمم ، حالا میدونم
که آدم های توی اون داستانا می تونستن
تسلیم بشن...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.