از قدیم الایام دوست به گونه ای تعبیر شده که همه برای به دست آوردنش دل از دست می دهند و می خواهند بدانند که این شکرپاره چیست که برای همه زیباست! حتی زمانی که شاعر می گوید:
بی عقل چو سایه پیت ای دوست دوانیم
کان روی چو خورشید تو نبود دگری را
حتی سنگ دل ترین هم دلش نرم می شود و در ره عشق که نه در ره دوست پاکباز می شود!
حال فکر کن کلمه ی دوست با مادر آمیخته شود! آن کلاهک کلمه ی ”آ” جای خود را به دوست می دهد و همچون تاجی بر سر مادر درخششی خیره کننده به وجود می آورد!
خیلی است که فردی را داشته باشی که هم مادرت باشد و هم دوستت، انگار که جام قهرمانی دو جهان را به دستت داده باشند و تو با غرور به دیگران نگاه کنی...!
حدود یک سال پیش بود که وارد فضای مجازی شدم،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.