***
عذابهای دنیا را به جان میخرم، برای یکبار دیدن لبخندت و چه عذابیست سختتر از انتظار.
هر روزم چون غروب جمعه دلگیر است. هر شبم چون شب یلدا طولانی است و ساعتهایم بیگدار به آب میزنند تا
فقط بگذرند.
دنیایم زیباترین خاکستریست
و خیالم بیرحمترین تلویزیون؛ چرا که بیتوجه به حال من، خاطراتت را روی پرده اکران مغزم نمایش میدهد.
بعد رفتنت، وجودم عجیب درد میکند.