متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان انکار | افسانه‌نوروزی نویسنده افتخاری انجمن یک رمان

سلام. به نظرتون انکار رو بفرستم برا چاپ یا تو انجمن فروشی بشه؟ دلیلاتون رو بهم بگید. تو دوراهی موندم

  • بفرست برا چاپ

  • تو انجمن فروشی کن


نتایج فقط بعد از شرکت در نظرسنجی قابل رویت است.

Afsaneh.Norouzy

نویسنده افتخاری
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,270
پسندها
100,340
امتیازها
74,373
مدال‌ها
52
  • نویسنده موضوع
  • #11
دقیقا نیاز به فکر کردن هست.


مفید می‌تونه باشه از سیر یکنواخت میشه به یک فراز رسوندش.
اهان
ببین مثل حضور جاوید تو زندگی مهنا
به نظرت زمان حضورش خوب بود؟
زودتر اگه می اومد بهتر نبود؟

غزل تو که خوندی بگو ببینم از اتفاقای اول رمان انکار کدوما حذف شه به نظرت؟
از کلیشه در بیاد
شاید یادت نباشه
بذا بگمت
اول از همه مهمونی های خانوادگی
رفتن ویلای بچه ها و برف بازیشون
کراسم سالگرد زندایی مهنا
اینا رو یادته؟
اینا رو حذف کنم یا یه اتفاق بندازم وسطشون که در ادامه به موضوع کلیی رمان مربوط بشن

این آخریه سخته
ولی اگر مفید باشه انجامش میدم
برای خط به خط نوشته ها واقعا زحمت کشیدم و سختمه حذف کنممم :hanghead:
 
امضا : Afsaneh.Norouzy

Afsaneh.Norouzy

نویسنده افتخاری
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,270
پسندها
100,340
امتیازها
74,373
مدال‌ها
52
  • نویسنده موضوع
  • #12
ببخشید همه!
یک شوک بده، این خیلی خوبه.
آیلا شوکی که مخاطب نپسنده
میترسم زدگی بیاره
ببین یه وقتا هست ادم یه شوک میاره وسط نمیزنه زندگی شخصیت اصلی رمان رو نابود کنه
اینی که من میگم جنسش ناجور مخربه :963:
 
امضا : Afsaneh.Norouzy

GHAZAL NAROUEI

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,057
پسندها
55,667
امتیازها
69,173
مدال‌ها
41
سن
19
  • #13
آیلا شوکی که مخاطب نپسنده
میترسم زدگی بیاره
ببین یه وقتا هست ادم یه شوک میاره وسط نمیزنه زندگی شخصیت اصلی رمان رو نابود کنه
اینی که من میگم جنسش ناجور مخربه :963:
اونی که گفتی به من به نظرم شاید برای خواننده خوشایند نباشه.

اهان
ببین مثل حضور جاوید تو زندگی مهنا
به نظرت زمان حضورش خوب بود؟
زودتر اگه می اومد بهتر نبود؟

غزل تو که خوندی بگو ببینم از اتفاقای اول رمان انکار کدوما حذف شه به نظرت؟
از کلیشه در بیاد
شاید یادت نباشه
بذا بگمت
اول از همه مهمونی های خانوادگی
رفتن ویلای بچه ها و برف بازیشون
کراسم سالگرد زندایی مهنا
اینا رو یادته؟
اینا رو حذف کنم یا یه اتفاق بندازم وسطشون که در...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : GHAZAL NAROUEI

Afsaneh.Norouzy

نویسنده افتخاری
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,270
پسندها
100,340
امتیازها
74,373
مدال‌ها
52
  • نویسنده موضوع
  • #14
اونی که گفتی به من به نظرم شاید برای خواننده خوشایند نباشه.


من تک به تک رمانایی که می‌خونم یادمه فقط ممکنه اسمشو یادم بره.

به نظرم با توجه به طولانی بودن رمانت زمان خوبی اومد اما یکم سیرش کند بود.اگه یکی از مهمونیا رو حذف کنی بهتره
ولی همه این اتفاقا و کشمکش ها باعث شده مخاطب بتونه با کاراکترها همزادپنداری کنه و درکشون کنه. حس همه شخصیت ها خیلی طبیعی شکل گرفته و این باورپذیری رمانت رو خیلی بالا برده! تو انتقال احساساتت شدید عالی و بی‌نقصه!

حذف نکن؛ اما اگه منظورت ایجاد یک گره جدید دیگه هست بستگی داره اون گره چی باشه. یکی از مهمونی ها حذف بشه... اون اتفاق بیفته ولی همش نه!

می‌دونم! زحمتاتو می‌بینم.
دقیقا همچین اتفاقیه
ولی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Afsaneh.Norouzy

GHAZAL NAROUEI

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,057
پسندها
55,667
امتیازها
69,173
مدال‌ها
41
سن
19
  • #15
دقیقا همچین اتفاقیه
ولی میدونی؟
شاید نه با اون شکل که گفتم بهت
فقط میخوام بدونم به نظرت میشه مخاطب رو دوباره با خودم و با یک روایت جدید از یک عشق تازه با خودم همراه کنم؟
جبهه گیری های مخاطب خیلی دردسر داره
ببین خودت میدونی هنو تازه قضیه که گره اصلی هست رو نیاوردم
حس میکنم اون گره که حافظ دچارش میشه کلیشه بشه
میخوام نواوری کنم
تو فکرشم با یه ایده جدید این اتفاق بینشون بیوفته


مهمونی ها رو آره
به نظرم باید یکیشون رو پاک کنم
ولی سالگرد نباشه بهتره
میدونی چرا؟
چون قضیه اینه تو اون مهمونی مهدیه داره به مخاطب شناسونده میشه در ادامه شخصیت مهدیه خیلی پر رنگه تو داستان و میترسم اگر حذفش کنم مخاطب پیش درآمد درستی از شخصیت این دختر نداشته باشه
ولی تو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : GHAZAL NAROUEI

Farzaneh.Rezvani

کاربر فعال
سطح
21
 
ارسالی‌ها
701
پسندها
11,111
امتیازها
28,473
مدال‌ها
22
  • #16
آیلا شوکی که مخاطب نپسنده
میترسم زدگی بیاره
ببین یه وقتا هست ادم یه شوک میاره وسط نمیزنه زندگی شخصیت اصلی رمان رو نابود کنه
اینی که من میگم جنسش ناجور مخربه :963:
نه! شوک مخرب زیاد خوب نیست. فقط یه شوک کوچک به مخاطب منظورم بود؛ زیرا رمان طولانی هست، در نتیجه نیاز داره...
 
امضا : Farzaneh.Rezvani

*SaHaR_18*

کاربر فعال
سطح
14
 
ارسالی‌ها
817
پسندها
4,948
امتیازها
23,673
مدال‌ها
20
  • #17
سلام افسانه جان
به نظرم یک شوک باشه بهتره رمانی که فراز و نشیب داره مخاطب بیشتری داره
واینکه یک اتفاق بزرگی که وارد رمان می کنی باعث بشه باور مخاطب رو بر هم بزنه واز دوباره مخاطب خودش رو با نقش های جدید وبا یک فضای جدید سازگار کنه سخت تره و باعث میشه مخاطب گیج بشه
 
امضا : *SaHaR_18*

Afsaneh.Norouzy

نویسنده افتخاری
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,270
پسندها
100,340
امتیازها
74,373
مدال‌ها
52
  • نویسنده موضوع
  • #18
نه! شوک مخرب زیاد خوب نیست. فقط یه شوک کوچک به مخاطب منظورم بود؛ زیرا رمان طولانی هست، در نتیجه نیاز داره...
اهوم
سعی میکنم طوری بیانش کنم که مخرب نباشه
چه میشه کرد زندگیه دیگه
دقیقا همون فراز و نشیب که تو زندگی همه هست حالا چه تلخ و چه شاد باید اورده بشه
شب میگم بهت قصدم چیه
 
امضا : Afsaneh.Norouzy

Afsaneh.Norouzy

نویسنده افتخاری
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,270
پسندها
100,340
امتیازها
74,373
مدال‌ها
52
  • نویسنده موضوع
  • #19
بستگی داره چطور بنویسی
تو می‌تونی نوآوری کنی طوری که خواننده زده نشه ولی باز باید دید نمیشه بدون خوندنش نظر داد.

آره دقیقا؛ گفتم که بیشتر این کشمکش ها به شناخت شخصیت‌ها کمک کرده
نوآوری رو آره
ولی خیلی به چیزهایی که بهت گفتم بسنده نکن غزل
هر ان ممکنه کلا بزنم اون ایده رو له کنم یکی جدید بیارم جاش
که البته میگم بهت

خب خداروشکر ^^
مرسی که هستی
 
امضا : Afsaneh.Norouzy

Afsaneh.Norouzy

نویسنده افتخاری
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,270
پسندها
100,340
امتیازها
74,373
مدال‌ها
52
  • نویسنده موضوع
  • #20
سلام افسانه جان
به نظرم یک شوک باشه بهتره رمانی که فراز و نشیب داره مخاطب بیشتری داره
واینکه یک اتفاق بزرگی که وارد رمان می کنی باعث بشه باور مخاطب رو بر هم بزنه واز دوباره مخاطب خودش رو با نقش های جدید وبا یک فضای جدید سازگار کنه سخت تره و باعث میشه مخاطب گیج بشه
آره دقیقا
باید فراز و نشیب رو به روند رمان تزریق کرد که کشش ایجاد بشه

دقیقا همین سخت خو گرفتن مخاطب یکی از بزرگترین ترسامه
درحالی که به اتفاقات بعدیِ رمانم خوب واقفم و میدونم بعدش چقدر قشنگ تر میشه
سعی میکنم بازم در ادامه همین سوال ها رو بپرسم ازتون
البته در مورد این پارت هایی که امروز گذاشتم هم نظرتونو می‌پرسم
 
امضا : Afsaneh.Norouzy

موضوعات مشابه

عقب
بالا