کد رمان: 5614
ناظر رمان: @AMIIRALI
جلد اول: رهسپار کهن
خلاصه:
نیلرام مهندس عمران است که به شدت خانواده ای متعصب دارد. افرادی که به گمان خودشان زن باید کنج خانه بنشیند و هیچ نگوید. او اما کاری را انتخاب کرد که در مقابل این مردمان کهن عقیده، همچون معجزه ی جادو بود. البته که نیلرام در سرزمینی...
نام مجموعه شعر: انزوای شیدایی
نویسنده: دیاناس
قالب: تک بیتی، تک مصرع
مقدمه:
نبود عشقی در این فانی دلم کویِ پرآوایی
دلت بیقید عالم بود من و انبار تنهایی
کد رمان: 5576
ناظر رمان: @AMIIRALI
رمان: نامقدسترین فرشته
نویسنده: فاطمه محمدی اصل
خلاصه:
متولد گجسته و تنها اجدادش مادرش بود، کالبد نمو یافته در دامان پلیدی و ضمیری محشون از تیرگی، غرق در فرسودگی و ژولیدگی تنها نور در وجود او نغمهِ ساز و آواز بود که آن را هم حسودان خاموش کردند.
هر آنچه...
کد رمان: 5557
ناظر رمان: @رَهٰآ
خلاصه:
آتش به تیشهی زندگیاش خورد و تازیانههای آن، قلبش را به خون کشیدند.
دفتر روزگار ورق خورد و به زیان دخترک شد؛ اما دلدادگیاش آسان نبود که اینگونه از دستش دهد.
اگر زمین و زمان دست به دست یکدیگر دهند، دوشیزه از معشوقهاش دست نخواهد کشید.
آنان شیفتگیشان...
کد داستان: 575
ناظر: @رَهٰآ
عنوان داستان کوتاه: تلاقی رؤیت
نام نویسنده: مبینا زارع مویدی
ژانر: #عاشقانه، #اجتماعی
خلاصه:
به راستی که تو سمبل سعادت منی!
نامت را باید به جای کتاب لیلی و مجنون نهاد.
دفترچهی شیفتگی ورق میخورد و با تو، رنگ و بوی دیگری میگیرد.
عاشقیات معنای یگانگی میدهد.
کد رمان: 5545
ناظر رمان: @M A H D I S
یاخیرالحافظین
مرا جز آستان توام در جهان پناهی نیست...
#آقای_حافظ
ممنون از هنر طراح خوشذوقم @ZahraCore
خلاصه:
سی ساله که شدم خاطرات کودکیام دست در دست هم به بنبست رسیدند. چاووش چشمهایش را روی من و خواهشهایم بست. دستم را رها کرد و گذشتهها را دور...
کد رمان: 5540
ناظر: @Roshanak
زندگی رایا ناخواسته تغییر میکنه...! رایایی که هیچکس از دستش آسایش نداشت، تغییر کرده و برای خودش خانمی شده! در همین موقع ها روزگار ورق دیگه ای از خودش رو نشون میده... ببینیم رایا تسلیم روزگار میشه یا ادامه میده؟
کد رمان: 5535
ناظر رمان: @Dreamer Soul
سطح: برگزیده
(حسبی الله)
خلاصه:
زخمهای گذشته، تصمیماتی که گرفته شده، حکمی که درست وسط زندگی آنها خورده است، موجب اجبارهایی میشود که هیچکدام از آنها راضی به انجام آن نیستند؛ اما باید برای بقا کنار هم بمانند. هر چند که حکم برخلاف دل باشد؛ اما تا کی این...
کد رمان: 5527
ناظر رمان: @♡°DINA°
خلاصه:
عشق شاهدخت به او لحظه به لحظه بیشتر میشد، دلدادهتر میشد؛ اما زندگی ورق جدیدش را نمایان کرد و فاصلهای طولانی بین آنها انداخت. سرانجام زمانی که شعلههای عشقِ پدرام قصر را میسوزاند، زمانی که کلمهی متواری کنار اسم شاهدخت قرار گرفت، زمانی که عشقی...
کد رمان: 5522
ناظر: @GHOGHA.YAGHI
خلاصه:
پیش از تولد او، همهچیز در امان بود. آدمها نمیترسیدند. بهخاطر آن ترس و وحشت همگانی گوشبهزنگ نبودند. دل در خانوادهها آرام بود، ضرورت نداشت خود را پنهان کنند. عشق پابرجا میماند، زوجها خوشبخت بودند. هیچ شخصی از شرایط نامعلوم فردا نمیهراسید؛ اما...
نام انگلیسی: Darkangel: Book 1 of the Witches of Cleopatra Hill
نویسنده: Christine Pope
نام فارسی:فرشته سیاه، کتاب اول از جادوگران تپه کلئوپاترا
مترجم: T.Heydarzadeh
ژانر: فانتزی، عاشقانه، جادوگر
ناظر: @M A H D I S
خلاصه: پیدا کردن مرد رویاهای شما می تواند یک کابوس واقعی باشد... .
انتظار میرود...
بسمالله
رمان: زاچ
نویسندگان: @مهسا صفری و ستاره
ژانر: #فانتزی #معمایی #عاشقانه
خلاصه:
یک گروه تئاتر، در پیِ ساخت تیزر پنج دقیقهای کتابی از ژانر وحشت هستند. برای اجرا به یک کلیسای قدیمی میروند، اما همهچیز به طرز عجیبی پیش میرود. صدایِ بال و خاموش شدنِ ناگهانی شمعها و سپس ناپدید شدنِ دختری...
کد رمان: 5452
ناظر: @ANAM CARA
خلاصه:
نخستینهاست که عشق را میسازد. نخستین روز، نخستین ساعت، نخستین نگاه... .
یاد عشق فریبمان میدهد. برای آنکه عشق زنده بماند به چیزی فراتر از یاد نیاز است.
و درد زمانیست که آتش عشق به خاکستر فراق بنشیند، آنگاه جان شوریدهای میخواهد تا به یاد نخستینها...
کد رمان: 5447
ناظر: @اِنزوا؛
خلاصه:
همه چیز از یک پیام ناشناس در اینستاگرام و پیدا شدن یک دسته گل رز هلندی شروع شد. دختر تازه کار و بلاگری که فکرش رو هم نمیکرد یک عکس سرنوشتش رو زیر و رو کنه و زندگی سادهاش پر بشه از هیجان و ماجراهای عجیب و باور نکردنی!
کد رمان: 5369
ناظر: @Ellery
خلاصه:
شده یکی رو خیلی دوست داشته باشی؟ اونقدری که بخاطرش از همهچیز خودت بزنی؟! وَهاب قصهمامیزنه؛ قید همه چیزش رو! بخاطر تنها عضو باقیمانده خانوادش و خواهری که اندازه جونش دوستش داره. وهاب توی بدترین روزهای زندگیش درگیر عشق میشه؛ اما این عشق یک عشق معمولی نیست...