- ارسالیها
- 1,765
- پسندها
- 17,117
- امتیازها
- 46,373
- مدالها
- 7
- نویسنده موضوع
- #1
My mother said I’m too romantic
مامانم گفت من خیلی رمانتیکم
She said, “You’re dancing in the movies”
اون گفت تو در فیلم ها میرقصی
I almost started to believe her
تقریبا داشتم باورش میکردم
Then I saw you and I knew
بعدش دیدمت و فهمیدم
Maybe it’s ’cause I got a little bit older
شاید خاطر اینه که یکم سنم بالاتر رفته
Maybe it’s all that I’ve been through
شاید به خاطر چیزهاییست که پشت سر گذاشتم
I’d like to think it’s how you lean on my shoulder
دوست دارم فکر کنم که تو چطوری روی شونه من تکیه میکنی
And how I see myself with you
و خودم رو با تو چطور تصور میکنم
I don’t say a word
من هیچی نمیگم
But still, you take my breath and steal the things I know
اما تو باز هم نفس من رو بند میاری و حواسم رو...
مامانم گفت من خیلی رمانتیکم
She said, “You’re dancing in the movies”
اون گفت تو در فیلم ها میرقصی
I almost started to believe her
تقریبا داشتم باورش میکردم
Then I saw you and I knew
بعدش دیدمت و فهمیدم
Maybe it’s ’cause I got a little bit older
شاید خاطر اینه که یکم سنم بالاتر رفته
Maybe it’s all that I’ve been through
شاید به خاطر چیزهاییست که پشت سر گذاشتم
I’d like to think it’s how you lean on my shoulder
دوست دارم فکر کنم که تو چطوری روی شونه من تکیه میکنی
And how I see myself with you
و خودم رو با تو چطور تصور میکنم
I don’t say a word
من هیچی نمیگم
But still, you take my breath and steal the things I know
اما تو باز هم نفس من رو بند میاری و حواسم رو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش توسط مدیر