متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دنباله دار با عکس نفر قبلی ایده برای رمان بده!

  • نویسنده موضوع نازی بانو
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 15
  • بازدیدها 824
  • کاربران تگ شده هیچ

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,343
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
سن
20
  • #11
بنظرم به درد رمان نمیخوره
خیلی خام هستن
ولی خودتون مختارین.
شیطانک (شیطان بازی ورق)

درباره‌ی یه خونه‌ی مجلل و بزرگیه که هر ماه دوباره، هفده مرد دور هم جمع میشن و بازی میکنن و هرکس ببره، معامله‌ای صورت میگیره که هرکدوم از بچه‌ها یا دخترهایی که گروگان گرفته شده رو به عنوان جایزه برداره. این دخترها یا بچه‌ها از طریق یه پسر به اسم مثلا راستین گول زده میشن و با گول زدنشون مثلا عاشقشون می‌کنه یا قول یه خونه‌ی بزرگ یا کار خوب بهشون میده و با این ترفند، به این خونه میان و زندانی میشن. معمولا مردها برای معامله و بازی، نقاب‌ دارن و چهرشون قابل دیدن نیست. غزاله که یکی از سروان‌های دایره‌ی جناییه، مامورت بهش میخوره ک از طریق راستین به اون خونه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : NEGIN BARZAN~

MARUL

کاربر فعال
سطح
10
 
ارسالی‌ها
511
پسندها
1,697
امتیازها
11,873
مدال‌ها
11
سن
16
  • #12
شیطانک (شیطان بازی ورق)

درباره‌ی یه خونه‌ی مجلل و بزرگیه که هر ماه دوباره، هفده مرد دور هم جمع میشن و بازی میکنن و هرکس ببره، معامله‌ای صورت میگیره که هرکدوم از بچه‌ها یا دخترهایی که گروگان گرفته شده رو به عنوان جایزه برداره. این دخترها یا بچه‌ها از طریق یه پسر به اسم مثلا راستین گول زده میشن و با گول زدنشون مثلا عاشقشون می‌کنه یا قول یه خونه‌ی بزرگ یا کار خوب بهشون میده و با این ترفند، به این خونه میان و زندانی میشن. معمولا مردها برای معامله و بازی، نقاب‌ دارن و چهرشون قابل دیدن نیست. غزاله که یکی از سروان‌های دایره‌ی جناییه، مامورت بهش میخوره ک از طریق راستین به اون خونه بره و سر از کارهاشون در بیاره و اگر تونست، معامله بشه و به خونه‌ی یکی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : MARUL

حصار آبی

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ویرایش
سطح
34
 
ارسالی‌ها
10,325
پسندها
25,187
امتیازها
83,373
مدال‌ها
54
  • مدیر
  • #13
شوق رهایی
عاشقانه‌ی دو جوان که هر دم پشت درهای بسته‌این که توان اونها رو مورد ازمایش قرار میده. اما اونها تسلیم ناپذیر مقابل یک شهر مثل رودخانه‌ای که در جهت مخالفشون شناوره می‌ایستن. و اونها هر روز با یه ارزوی تازه از خواب بیدار میشن و شادمانه به سمت هم پرواز میکنن و هر وقت مخالفت ها و سختی ها بیشتر میشه شوق پروازشون به سمت هم بیشتر میشه.
اجازه کپی برداری هم هست.
 
امضا : حصار آبی
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Azadeh✿

Azadeh✿

کاربر سایت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
97
پسندها
2,072
امتیازها
11,453
مدال‌ها
8
سن
28
  • #14
شوق رهایی
عاشقانه‌ی دو جوان که هر دم پشت درهای بسته‌این که توان اونها رو مورد ازمایش قرار میده. اما اونها تسلیم ناپذیر مقابل یک شهر مثل رودخانه‌ای که در جهت مخالفشون شناوره می‌ایستن. و اونها هر روز با یه ارزوی تازه از خواب بیدار میشن و شادمانه به سمت هم پرواز میکنن و هر وقت مخالفت ها و سختی ها بیشتر میشه شوق پروازشون به سمت هم بیشتر میشه.
اجازه کپی برداری هم هست.
رز طلایی
پرنسس انقدر افسرده و غمگین بود که تمام روزش رو توی یکی از برج های قصر سپری می کرد. پیرزن دانا به پادشاه گفته بود دوای درد دخترش تنها رز طلایی توی جنگل ممنوعه است که رسیدن بهش خطر های زیادی هم داره!
شوالیه که مخفیانه این حرف ها رو شنیده بود برای به دست اوردن دل...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Azadeh✿

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #15
اسم رمانش دختر رویاهای من شرحش رو دیگه بلد نیستم
 
امضا : m.sina

H A N I N

نو ورود
سطح
8
 
ارسالی‌ها
493
پسندها
808
امتیازها
4,683
مدال‌ها
9
  • #16
اسم رمانش دختر رویاهای من شرحش رو دیگه بلد نیستم
برادر
دختره یه بچه پولداره و تو ناز و نعمت بزرگ شده و با مادرش زندگی می‌کنه (پدرش هم مَرده). مادرش دمِ مرگ میگه یه برادر دوقلو ولی ناهمسان داشته که تو بچگی گم شده. دختره هم میره دنبال برادرش. و از طرفی مادر مرده و دایی دختره پیداش میشه و می‌خواد همه ثروت دختره رو بالا بکشه.
 

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا