تدی: «تو نمی تونی بر اساس عکسها و نکته های کوچک در مورد زندگی یه نفر قضاوت کنی» لئونارد:«چرا نمیتونم؟» تدی: «بخاطر اینکه نکته های تو ممکنه نامطمئن باشه»
لئونارد:«این حافظه است که نامطمئنه!»
تدی: «اوه، ازت خواهش میکنم...»
لئونارد:«نه، جدی می گم. حافظه کامل نیست، زیاد خوب نیست... برو از پلیس ها بپرس... شهادت شاهد نامطمئنه... پلیس ها بیکار نیستن که بخاطر چرندیات یه حافظه، قاتلی رو دستگیر کنن! اونا مدارک و پرونده جمع می کنن و بعد نتیجه گیری میکنن... مدرک، نه حافظه... این به ما میگه چطوری تحقیق کنی و این چیزیه که من ازش استفاده می کنم... حافظه می تونه شکل یه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
ناتالی: حتی اگه انتقام بگیری، بعدا یادت نمیاد. حتی نمی دونی که اتفاق افتاده.
لئونارد: انتقام همسرم باید گرفته بشه. مهم نیست که من یادم بمونه یا نه؛ نمیشه گفت چون من بعضی چیزها رو بخاطر نمیارم کارهایی که انجام میدم بی معنی هستن؛ با بستن چشم ها دنیا ناپدید نمیشه.