اونا همشون بادکنکی هستن، صد در صد از دختره پنجاه متر بلندترن، حوریهای تبعید شده از بهشتن
انقدر پول دارن من نمیدونم تو ایران چه میکنن؟ یعنی با شصت تا ماشین خر دفعه میان دنبال دختره، بعد پدر و مادرشون کجان؟ اینا صبح تا شب ازشون دختر آویزونه
هر چی خواستم بگم؟
خب چون اصرار کردین میگم
تو اکثر رمانا سهتا دوستن که با هم یه شهر یک دانشگاه قبول میشن و بعد یکی از خانوادهها اجازه نمیده و به زور راضیش میکنن، حالا میان تهران دقیقااااا با سه تا پسر آشنا میشن، اینم کاری ندارم.
چطور مامان باباشون تو طول یک سال دو بار بهشون سر میزنن؟ بعد اجازه میدن بیاد تهران؟ حالا این به کنار، چرااااا چرااااا هرجا میرن پسرا هم هستن؟ جی پی ای دارن؟ تلپاتی؟