متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دنباله دار ویژگی های دختر نقش اصلی رمان ها...نخونی از دستت رفته ها.

  • نویسنده موضوع Sepideh.T
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 530
  • بازدیدها 11,941
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Hasti_A

رو به پیشرفت
سطح
10
 
ارسالی‌ها
243
پسندها
1,915
امتیازها
11,933
مدال‌ها
12
  • #491
نخوندم ولی به نظرم آدم باید خودش با تحقیق به خدا برسه نه با عشق یکی دیگه و احساسی
نخوندم ولی به نظرم آدم باید خودش با تحقیق به خدا برسه نه با عشق یکی دیگه و احساسی
خب خانواده هم مهمه بعضی ها مثلا خانواده غیر مذهبی دارن اما وقتی با خدا آشنا میشن و میبینن که چه احساس خوبی داره با خدا بودن بعد اون وقت دیگه حالا مثلا چادری میشن
 

زهرا ادیب

کاربر فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
1,308
پسندها
10,078
امتیازها
31,873
مدال‌ها
2
  • #492
خب خانواده هم مهمه بعضی ها مثلا خانواده غیر مذهبی دارن اما وقتی با خدا آشنا میشن و میبینن که چه احساس خوبی داره با خدا بودن بعد اون وقت دیگه حالا مثلا چادری میشن
صحبت شما درسته ولی کلا این سبک از رمان ها اصلا جالب نیست و روش خوبی رو برای آشنایی با خدا نشون نمی ده
 
آخرین ویرایش

Hasti_A

رو به پیشرفت
سطح
10
 
ارسالی‌ها
243
پسندها
1,915
امتیازها
11,933
مدال‌ها
12
  • #493
صحبت شما درسته ولی کلا این سبک از رمان ها اصلا جالب نیست و روش خوبی رو برای آشنایی با خدا نشون نمی دن
بله برای رمان میشه چیز بهتری نوشت.
ولی در واقعیت میشه با خدا اینطوری آشنا شد.
دقیقا مثل ماجرا زلیخا و حضرت یوسف
 

Zahra.D_T

تدوینگر ازمایشی
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,261
پسندها
20,141
امتیازها
43,073
مدال‌ها
20
  • #494
یک چیز دیگه هم اسم‌هایی هست که برای شخصیت اصلی انتخاب میکنن اکثرا اصلا به گوش آدم نخورده خب مثلا شخصیت اصلی دختر آروم و متین باشه اسمش زینب یا زهرا باشه
یا پسر هم متین باشه و اسمش صادق یا مهدی باشه چی میشه
تو اکثر رمان‌های پلیسی هم یه سرباز هست که اسمش اکبره یا فامیلی اکبری داره خیلی هم خل تشریف داره
 

زهرا ادیب

کاربر فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
1,308
پسندها
10,078
امتیازها
31,873
مدال‌ها
2
  • #495
بله برای رمان میشه چیز بهتری نوشت.
ولی در واقعیت میشه با خدا اینطوری آشنا شد.
دقیقا مثل ماجرا زلیخا و حضرت یوسف
ولی زلیخا اشتباه کرد و راه خوبی رو در پیش نگرفت پیامبر خدا رو اذیت کرد خودشم اذیت شد تاوانشم داد می شد از راههای خیلی بهتری به خدا برسه
مشکل اینه که به ما تلقین کردن حتما باید یه پسر سر راهت قرار بگیره راه خدا رو نشونت بده در حالی که آدم خودش اراده داره مخصوصا که الان عصر تبادل اطلاعات هست و میشه راحت جستجو و تحقیق کرد و به خدا رسید.
 

Hasti_A

رو به پیشرفت
سطح
10
 
ارسالی‌ها
243
پسندها
1,915
امتیازها
11,933
مدال‌ها
12
  • #496
ولی زلیخا اشتباه کرد و راه خوبی رو در پیش نگرفت پیامبر خدا رو اذیت کرد خودشم اذیت شد تاوانشم داد می شد از راههای خیلی بهتری به خدا برسه
مشکل اینه که به ما تلقین کردن حتما باید یه پسر سر راهت قرار بگیره راه خدا رو نشونت بده در حالی که آدم خودش اراده داره مخصوصا که الان عصر تبادل اطلاعات هست و میشه راحت جستجو و تحقیق کرد و به خدا رسید.
حرف شما متین
ولی در آخر داستان زلیخا توبه کرد و بسیار زیبا شد. اگر زلیخا اون زمان با حضرت یوسف آشنا نمیشد شاید به بت پرستی خودش ادامه میداد. درضمن این چیز هایی هم که حتما باید یک پسر بیاد تا ما با خدا آشنا بشیم بیشتر توی داستان هاست ولی میتونه توی واقعیت هم اتفاق بیوفته. و اینکه مثلا سریال پدر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Sepideh.T

Hasti_A

رو به پیشرفت
سطح
10
 
ارسالی‌ها
243
پسندها
1,915
امتیازها
11,933
مدال‌ها
12
  • #497
یک چیز دیگه هم اسم‌هایی هست که برای شخصیت اصلی انتخاب میکنن اکثرا اصلا به گوش آدم نخورده خب مثلا شخصیت اصلی دختر آروم و متین باشه اسمش زینب یا زهرا باشه
یا پسر هم متین باشه و اسمش صادق یا مهدی باشه چی میشه
تو اکثر رمان‌های پلیسی هم یه سرباز هست که اسمش اکبره یا فامیلی اکبری داره خیلی هم خل تشریف داره
اتفاقا من خودم دارم یک داستان مینویسم راجب یک دختر با وقار و نجیب که اسمش زهرا هست.
 

زهرا ادیب

کاربر فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
1,308
پسندها
10,078
امتیازها
31,873
مدال‌ها
2
  • #498
حرف شما متین
ولی در آخر داستان زلیخا توبه کرد و بسیار زیبا شد. اگر زلیخا اون زمان با حضرت یوسف آشنا نمیشد شاید به بت پرستی خودش ادامه میداد. درضمن این چیز هایی هم که حتما باید یک پسر بیاد تا ما با خدا آشنا بشیم بیشتر توی داستان هاست ولی میتونه توی واقعیت هم اتفاق بیوفته. و اینکه مثلا سریال پدر هم تقریبا همینطور بود. در صورتی که اون یخورده امروزی تر بود.
و یک چیز دیگه که اونم این هست که بعضی ها وقتی توی یک خانواده ای زندگی میکنن که این طور چیز ها رو قبول ندارن. باید از نزدیک ببینن و احساس کنن با خدا بودن رو با یک متن اینترنت و چیز های دیگه نمیشه به خوبی از اعماق وجودت احساس کنی.
حالا حتما راهش آشنا شدن با یه پسره؟ نمیشه یه دختر با...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Sepideh.T

Hasti_A

رو به پیشرفت
سطح
10
 
ارسالی‌ها
243
پسندها
1,915
امتیازها
11,933
مدال‌ها
12
  • #499
حالا حتما راهش آشنا شدن با یه پسره؟ نمیشه یه دختر با خدا سر راهشون قرار بگیره با خدا آشناشون کنه؟ یا مثلا یه کتاب؟ من آدم میشناسم خانواده ش اصلا مذهبی نبودن با یه آیه ی قرآن هدایت شد و به کجاها که نرسید...
اما در مورد زلیخا اتفاق بدی بود که خدا رحم کرد عاقبتش رو خیر کرد
الان ما باید درس بگیریم نه که اشتباه زلیخا رو تکرار کنیم
آره میشه با یک دختر هم آشنا شد.
حرف من اینکه یک انسان باشه احساس کردنش راحت تره.
 

Lu^na☆

کاربر نیمه فعال
سطح
19
 
ارسالی‌ها
531
پسندها
14,308
امتیازها
31,673
مدال‌ها
15
  • #500
راستی چرا همیشه باید روز عروسی ۳ تا دوستا باهم باشه؟ حالا جالب اینجاست که پسره ۲ تا دوست صمیمی مجرد داره که اون دوتا میرن شوهر اون ۲ تا دوست دختره میشن.
به نظرم این طور رمان ها یک ژانر فانتزی هم به رمانشون اضافه کنن بد نیست؟
اصلا شانس در حد چـــی!
حتما عاشق دوست های دختر میشن... :458159-cb52a51dde0f659624b862e153db48f9: :458161-a8d3a06c34691a30a2bfca12caac7f3e:
 
امضا : Lu^na☆
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا