نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.
تسلیت هیئت خورشید بی غروب
- نویسنده موضوع زهرا ادیب
- تاریخ شروع
- پاسخ‌ها 1,068
- بازدیدها 16,356
- کاربران تگ شده هیچ
- وضعیت
- ارسالی‌ها
- 320
- پسندها
- 7,419
- امتیازها
- 21,413
- مدال‌ها
- 10
امسال همه چیز هوای دیگری دارد. اما با هوای دیگر عاشورای حسینی چه کنیم؟ کدامین خاک را بر سر بریزیم و در کدام دسته سوگواری کنیم؟
خدایا کاش می دانستیم که روزی در راه است. روزی که ما شیعیان علی را با عاشورای حسینی امتحان می کنند.
مگر می شود شام غریبان بیاید و ما به یاد رقیه ی سه ساله،
بدن خسته ی زین العابدین،
زینب بی پناه،
زن و بچه های کتک خورده،
دسته ای بر پا نکنیم؟
حال که محرم امسال، قسمت این بوده است، دلمان را بیشتر حسینی کنیم.
#پانیذ_ نوشت
خدایا کاش می دانستیم که روزی در راه است. روزی که ما شیعیان علی را با عاشورای حسینی امتحان می کنند.
مگر می شود شام غریبان بیاید و ما به یاد رقیه ی سه ساله،
بدن خسته ی زین العابدین،
زینب بی پناه،
زن و بچه های کتک خورده،
دسته ای بر پا نکنیم؟
حال که محرم امسال، قسمت این بوده است، دلمان را بیشتر حسینی کنیم.
#پانیذ_ نوشت
امضا : HeLeN P
- ارسالی‌ها
- 1
- پسندها
- 80
- امتیازها
- 83
امـــشـــب مــــی خـــــوام بـــشـــیـــنــم از آرزوهــــام بــنــویـــســـم
بــــه نــــام خـــــــدا
کــربـــلا
تـــــمـــام . . .
بــــه نــــام خـــــــدا
کــربـــلا
تـــــمـــام . . .
- ارسالی‌ها
- 114
- پسندها
- 1,208
- امتیازها
- 8,063
- مدال‌ها
- 7
امضا : Tᴀʜʏᴏɴɢ
امشب شب علی اکبر نیست. معذرت میخوام
تمام غیرت من زیر دست و پا مانده
دوباره دست دلم غرق ربنا مانده
کبوترانه تو هم پر زدى و عشق شدى
نگاه حسرت من بین روضه‌ها مانده
براى فاتحه خوانى زبان نمى چرخد
امان بریده ز من باز بغض وامانده
زمانه بى تو عزیزم چه زود پیرم کرد
زمانه بعد تو اصلا بگو چرا مانده
ببین چه لشکر ما بى تو سوت و کور شده
چرا صداى تو در سینه ى تو جامانده
شبیه مادرمان سینه ات ترک خورده
دوباره در غم سختى قدم دوتا مانده
بلند قامت من روى خاک افتادى
پدر نشسته و یک جسم در عبا مانده
نفس بکش پسرم پا زمین مکش اکبر
هنوز روضه سلطان کربلا مانده
هنوز درد غریبى هنوز تنهایى
هنوز اشک یتیمى بچه‌ها مانده
به وسعت همه دشت جا به جا شده اى
چگونه خیمه برم پیکرت کجا مانده
بلند شو پسرم تا نبینم عمه...
تمام غیرت من زیر دست و پا مانده
دوباره دست دلم غرق ربنا مانده
کبوترانه تو هم پر زدى و عشق شدى
نگاه حسرت من بین روضه‌ها مانده
براى فاتحه خوانى زبان نمى چرخد
امان بریده ز من باز بغض وامانده
زمانه بى تو عزیزم چه زود پیرم کرد
زمانه بعد تو اصلا بگو چرا مانده
ببین چه لشکر ما بى تو سوت و کور شده
چرا صداى تو در سینه ى تو جامانده
شبیه مادرمان سینه ات ترک خورده
دوباره در غم سختى قدم دوتا مانده
بلند قامت من روى خاک افتادى
پدر نشسته و یک جسم در عبا مانده
نفس بکش پسرم پا زمین مکش اکبر
هنوز روضه سلطان کربلا مانده
هنوز درد غریبى هنوز تنهایى
هنوز اشک یتیمى بچه‌ها مانده
به وسعت همه دشت جا به جا شده اى
چگونه خیمه برم پیکرت کجا مانده
بلند شو پسرم تا نبینم عمه...
امضا : merry
- ارسالی‌ها
- 5
- پسندها
- 73
- امتیازها
- 503
سلام 
- وضعیت
