یادمه یه بار وسط دعوا داد زد
گفت: انقد اخلاقت مزخرفِ ک هیچ دوستی جز من نداری. احمق بود دیگه، نمیفهمید انقد دوسش دارم ک نیاز ب دیگران ندارم، الان ب اندازه ی موهای سرم رفیقِ خوب دارم اما اونو دیگه ندارم، توو آخرین دعوا داد کشید
گفت: انقد سرت با رفیقات گرمه ک
اصلا منو نمیبینی. نمیخواست بمونه دیگه، دنبال بهونه میگشت:)