«یلدا» یعنی یک دوستت دارم طولانی از لب‌هایی که یک سال سکوت کرده بودند.

شعرکده تبسم فصل‌ها

  • نویسنده موضوع SAN.SNI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 18
  • بازدیدها 438
  • کاربران تگ شده هیچ

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #1
از تو حرف میزنم
چنان نوبرانه میشوم
که بهار هم
دهانش آب می افتد...

"احمد شاملو"
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #2
نفس میکشم با تمام وجود
هوا پر شده از بهار و بهشت
دو تا سیب بردار و همراه من
بیا تا خیابون اردیبهشت

"علیرضا بدیع"
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #3
بوی مطبوعِ گل و
منظره‌ای رو به بهار
پنجره پشتِ خودش
یک من‌ و‌ تو کم دارد...

"علیرضا صادقی"
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #4
خرداد بیچاره
هنوز بهار است، اما
نه باران دارد
نه شکوفه
مثل من که هنوز عاشقم، اما
نه تو را دارم
نه نشانت را



"راحیل نیکفر"
(همون همیشگی)
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #5
و شهریور
عاشقی بود
مردد بین ماندن و رفتن
مسافری که
با یک چمدان می آید
و با یک چتر می رود...

‌‌

"‌‌ زکیه خوشخو"
(..)
 
آخرین ویرایش
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #6
تو این گرما بیا دیوونه گردیم
تو حوض آب یخ وارونه گردیم

که این گرمای سوزان کشت ما را

برای هم بیا هندونه گردیم !
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #7
فصل تابستان است
سایه ای می جویم
سایه ای پر الفت
کوچه ها گرم کلام

خانه ها گرم سخن...
 
امضا : SAN.SNI
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] mahdllix

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #8
این طرف تر
در خیابان گنجشکی افتاده بی غذا
فصل تابستان است
می نویسم شعری
از زبان سهراب
و خدایی که در این نزدیکی است ...

"هستی شمس"
 
امضا : SAN.SNI
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] mahdllix

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #9
آه خدایا , خدایا آه
چرا من باز مانده ام, باز از راه
تابستان است و چنین سردم ؟
آخر آسان نبود من دردم


"طاها"
 
امضا : SAN.SNI
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] mahdllix

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #10
ای از ورای پرده‌ها تاب تو تابستان ما
ما را چو تابستان ببر دل گرم تا بستان ما

ای چشم جان را توتیا آخر کجا رفتی بیا
تا آب رحمت برزند از صحن آتشدان ما

تا سبزه گردد شوره‌ها تا روضه گردد گورها
انگور گردد غوره‌ها تا پخته گردد نان ما

ای آفتاب جان و دل ای آفتاب از تو خجل
آخر ببین کاین آب و گل چون بست گرد جان ما

شد خارها گلزارها از عشق رویت بارها
تا صد هزار اقرارها افکند در ایمان ما

ای صورت عشق ابد خوش رو نمودی در جسد
تا ره بری سوی احد جان را از این زندان ما

در دود غم بگشا طرب روزی نما از عین شب
روزی غریب و بوالعجب ای صبح نورافشان ما

گوهر کنی خرمهره را زهره بدری زهره را
سلطان کنی بی‌بهره را شاباش ای سلطان ما

کو دیده‌ها...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SAN.SNI
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] mahdllix
عقب
بالا