نقد همراه نقد همراه رمان برهنه|SHIVA PANAH/ توسط شورای نقد

  • نویسنده موضوع GHAZAL NAROEE
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 4
  • بازدیدها 234
  • کاربران تگ شده هیچ

GHAZAL NAROEE

مدیر بازنشسته + نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
8/7/18
ارسالی‌ها
3,048
پسندها
55,591
امتیازها
69,173
مدال‌ها
41
سن
18
سطح
38
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
558905_42a0970b60d7650602b1434ac66ed992.jpg
با سلام خدمت نویسنده عزیز!
"نقد بی کینه دیگران بر کار ما پاداشی است که ارزش آن را باید دانست"
رمان «برهنه» بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا دو هفته صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود.
پس از مطالعه نقدها، موظفید رمان خود را ویرایش کنید.
اگر سوالی در زمینه رمان‌نویسی و چگونگی تغییر رمانتان داشتید می‌توانید در همین تاپیک از منتقد همراه خود سوالاتتان را شرح دهید.
همچنین...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : GHAZAL NAROEE

Niyosha22

مدیر بازنشسته + نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/9/19
ارسالی‌ها
3,078
پسندها
29,711
امتیازها
61,673
مدال‌ها
29
سطح
29
 
  • #2
نقد همراه رمان برهنه | شورای نقد یک رمان
پست#۳
قهوه‌ی سوخته چشمانم لحظاتیست که ترک‌های کَنف ساده‌یِ سقف را می‌کاود. عجیب آفتاب ته کشیده‌ی مرداد‌ماه که در دل خانه نشسته بود، خطوط روی دیوار را عریض‌تر و حال دلم را افزون‌تر از قبل، گرفته‌تر می‌کند! با آن‌که می‌دانم شعله‌ی بلاتکلیفی وجودم این‌گونه جان نمی‌بازد،(برای جملات ربط صحیح‌تره که از ؛ استفاده بشه به‌خصوص قبل از اما و ولی و...) اما چشم از روبه‌ریم نخواهم گرفت و ضرب انگشتان ظریف‌ام را بر روی مبل مخمل‌گونم، از کار نمی‌اندازم.
بلاتکلیف!؟ گمان نکنم این کلمه مصداق بارزی برای ذهنِ گره خورده‌ام که نمی‌داند از کی و کجا این‌گونه به پیچ و تاب...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Niyosha22

Niyosha22

مدیر بازنشسته + نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/9/19
ارسالی‌ها
3,078
پسندها
29,711
امتیازها
61,673
مدال‌ها
29
سطح
29
 
  • #3
پست#۴
رشته‌ی حرف‌اش را ناتمام می‌گذارد و قدم‌هایش را به طرف اتاقی که در کنج راهرو جای خوش کرده است، کج می‌کند. پوزخند سختی از سر بی‌خبری‌اش روی لبانم جان می‌گیرد. نمی‌داند! نمی‌داند! نمی‌داند که زخم صدایم خاتمه‌ی قیل و قال با دایی گرگ‌صفت‌اش است و کاسه‌ی خون چشمانم از بی‌خوابی شب‌های ناآرامم سر می‌گیرد. حلقه‌ی نموری مردمک تیره‌ام را در آغوش می‌کشد و دلم را عجیب می‌سوزاند! خسته از رمق نداشته‌ام، آرام از جای بر‌می‌خیزم و پایم را روی فرش‌های سورمه‌ایِ پُر‌نقش و نگار خانه می‌کشانم. استکان لبریز از چایم را که ساعتیست(ساعتی‌ست) هوای خنکِ خانه از ل**ب‌سوز بودنش کاسته بود، در چنگ می‌گیرم و مسافت سالن تا آشپزخانه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Niyosha22

Niyosha22

مدیر بازنشسته + نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/9/19
ارسالی‌ها
3,078
پسندها
29,711
امتیازها
61,673
مدال‌ها
29
سطح
29
 
  • #4
پست#۵
سر گیج‌خورده‌ام را برای تصدیق حرف‌اش تکان میدهم(می‌دهم) و از خدا خواسته، استکان شسته را روی آبچکان بالای سینک می‌گذارم. لام تا کام نمی‌گویم تا بیشتر از این، خود را زیر سوال نبرم و قُوه‌ی شک‌اش را جان ندهم. بی‌آن‌که به رسم عادت، دستان تَرم را با شلوار سنبادی‌ام بخشکانم، تنم افسار پاهایم را بدست می‌گیرد و به طرف اتاقم که در انتهای راهرو قرار داشت، می‌کشاند. بی‌درنگ روی تخت تک‌نفره‌ای که در راستای دیوار نیلی رنگ جای گرفته بود، می‌نشینم و پتوی لطیف سپید رنگم را در چنگ انگشتانم می‌گیرم. خدایا! می‌شود این‌بار گوشه چشمی بر من، منی که جانم دارد کم‌کم لبانم را لمس می‌کند بی‌اندازی؟
با به صدا درآمدن ملودی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Niyosha22

Shiva.Panah

مدیر بازنشسته کتاب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/3/20
ارسالی‌ها
1,119
پسندها
23,322
امتیازها
43,073
مدال‌ها
38
سطح
28
 
  • #5
پست#۵
سر گیج‌خورده‌ام را برای تصدیق حرف‌اش تکان میدهم(می‌دهم) و از خدا خواسته، استکان شسته را روی آبچکان بالای سینک می‌گذارم. لام تا کام نمی‌گویم تا بیشتر از این، خود را زیر سوال نبرم و قُوه‌ی شک‌اش را جان ندهم. بی‌آن‌که به رسم عادت، دستان تَرم را با شلوار سنبادی‌ام بخشکانم، تنم افسار پاهایم را بدست می‌گیرد و به طرف اتاقم که در انتهای راهرو قرار داشت، می‌کشاند. بی‌درنگ روی تخت تک‌نفره‌ای که در راستای دیوار نیلی رنگ جای گرفته بود، می‌نشینم و پتوی لطیف سپید رنگم را در چنگ انگشتانم می‌گیرم. خدایا! می‌شود این‌بار گوشه چشمی بر من، منی که جانم دارد کم‌کم لبانم را...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Shiva.Panah
عقب
بالا