گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان سر به مهر | افسانه نوروزی نویسنده افتخاری انجمن یک رمان

[*SaHaR_18*]

جان من جان من اینو مثل انکار قطع نکن


خیلی خوبه عالییییییی

از همه لحاظ شخصیت پردازی رفتار و اخلاق اتفاقات ناگهانی همه وهمه به طور. عالی و زیبا به کار رفته

از همه مهم تر بازی با کلمات

 

[Afsaneh.Norouzy]

جان من جان من اینو مثل انکار قطع نکن


خیلی خوبه عالییییییی

از همه لحاظ شخصیت پردازی رفتار و اخلاق اتفاقات ناگهانی همه وهمه به طور. عالی و زیبا به کار رفته

از همه مهم تر بازی با کلمات

خدا رو شکر که پسندیدی سحرِ عزیزم...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[لآجِوَرْد]

سلام عزیزدلم
خب از کجا بگم؟ از چی؟ زبانم قاصره از گفتنِ خوبیِ سربه‌مهر!
به قدری زیبا و عالیه(هم قلم هم خود رمان) که من رو زیاده خواه کرده. هر رمانی که می‌خونم، با خودم میگم، نه به پای رمان افسانه جانم نمی‌رسه. انگار که خوبیِ بقیه رو با قلم تو می‌سنجم. گفتم که زبانم قاصره از گفتن. قلم عالی، توصیفات فوق‌العاده، شخصیت‌ها محشر و یک خواننده دیگه چی می‌خواد از نویسنده‌ی عزیزش جز این‌ها؟ همه چی عالیه، ممنونم بابت اثری که خلق می‌کنی(در عین اینکه با روح و روان آدم بازی می‌کنه، آرامش خاصی هم بهش تزریق می‌کنه.)
خسته نباشی جانم و موفق باشی❤❤

(فقط یک نکته که توی نقد تگ هم گفته شد، یکم بیشتر روی چهره کار کن وگرنه که بقیه، همه چی عالیه.)

 

[Afsaneh.Norouzy]

سلام عزیزدلم
خب از کجا بگم؟ از چی؟ زبانم قاصره از گفتنِ خوبیِ سربه‌مهر!
به قدری زیبا و عالیه(هم قلم هم خود رمان) که من رو زیاده خواه کرده. هر رمانی که می‌خونم، با خودم میگم، نه به پای رمان افسانه جانم نمی‌رسه. انگار که خوبیِ بقیه رو با قلم تو می‌سنجم. گفتم که زبانم قاصره از گفتن. قلم عالی، توصیفات فوق‌العاده، شخصیت‌ها محشر و یک خواننده دیگه چی می‌خواد از نویسنده‌ی عزیزش جز این‌ها؟ همه چی عالیه، ممنونم بابت اثری که خلق می‌کنی(در عین اینکه با روح و روان آدم بازی می‌کنه، آرامش خاصی هم بهش تزریق می‌کنه.)
خسته نباشی جانم و موفق باشی❤❤

(فقط یک نکته که توی نقد تگ هم گفته شد، یکم بیشتر روی چهره کار کن وگرنه که بقیه، همه چی...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[لآجِوَرْد]

سلام کوثر جان
چه انرژی گرفتم من از این کلمات صمیمی شما
در تمام لحظاتی که داشتم حرفاتون رو میخوندم، یه لبخند رو لبم اومده بود کنارم نمیرفت.
خداروشکر که خوشت اومده بانو
در مورد چهره هم در ویرایش های دوم که دارم میخونم، چهره ها رو دقیق تر میگم.
به امید خدا سعی میکنم این توصیف رو هم قوی تر روش کار کنم

فدای تو بانو هر کی که دشمنته
این نتیجه‌ی زحمت‌های تواِ قشنگ
آها خوبه پس جای هیچ بحثی نمیمونه دیگه❤

 

[FATEME078❁]

سلام افسانه جانم؛
عصر جمعه‌م به خوندن ادامه‌ی سربه‌مهر گذشت و توی عمارت شمس گم‌ شد‌م. طوری که الان بعد نیم ساعت یادم افتاده که من الان پیش اسرا و داریوش نیستم.
سربه‌مهر برای من دو تا معنی داره. یکی رازی که باعث شده اسرای شاد ‌گذشته، به این روز بیافته و نخواد حرف بزنه و دوم راز وصیت پدربزرگ داریوش!
پیچ و خم‌های رمان در فضای ساده روستایی، جذابیت خاصی داره و خواننده رو‌ طوری جذب می‌کنه که نخواد از خوندن سطر به سطر داستان دست بکشه.
از حرف‌نزدن‌ها و مظلومیت‌ها و چشم‌غره‌هایی که هزار تا حرف‌ نزده توش جا ‌خوش کرده اسرا گرفته تا غرورِ داریوش. از رفتارهای کودکانه مرضیه تا رازهای خونه‌کرده تو سینه ملوک و گیلانه؛ همه جذاب بودند.
توصیف مکان به‌قدری خوب بود‌ که خودم رو وسط ماجرا حس می‌کردم و...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Afsaneh.Norouzy]

سلام افسانه جانم؛
عصر جمعه‌م به خوندن ادامه‌ی سربه‌مهر گذشت و توی عمارت شمس گم‌ شد‌م. طوری که الان بعد نیم ساعت یادم افتاده که من الان پیش اسرا و داریوش نیستم.
سربه‌مهر برای من دو تا معنی داره. یکی رازی که باعث شده اسرای شاد ‌گذشته، به این روز بیافته و نخواد حرف بزنه و دوم راز وصیت پدربزرگ داریوش!
پیچ و خم‌های رمان در فضای ساده روستایی، جذابیت خاصی داره و خواننده رو‌ طوری جذب می‌کنه که نخواد از خوندن سطر به سطر داستان دست بکشه.
از حرف‌نزدن‌ها و مظلومیت‌ها و چشم‌غره‌هایی که هزار تا حرف‌ نزده توش جا ‌خوش کرده اسرا گرفته تا غرورِ داریوش. از رفتارهای کودکانه مرضیه تا رازهای خونه‌کرده تو سینه ملوک و گیلانه؛ همه جذاب بودند.
توصیف مکان...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[EUROS]

سلام افسانه عزیزم؛
من از همون شروع با سر به مهر همراه شدم و هرچی بیشتر میگذره، من بیشتر به قدرت قلمت ایمان میارم...
اینکه انقدر دقیق شخصیت‌ها رو توصیف کردی که انگار من تک تکشون رو چندین بار از نزدیک دیدم؛ یعنی در این حد تو ذهنم نشستن. حقیقتا من موقع خوندن سر به مهر یه جوری تو داستان غرق میشم که انگار کنار اسرام و یه جوری احساست و عواطفشون به تصویر کشیدی که همشون حس میکنم؛ دردا، لبخندا، عصبانیتاو...
حالا این هم بگم که تازگیا داریوش خیلی رو اعصابه و خیلی داره حرصم در میاره تا حدی که امروز دیگه دلم میخواست همونطور که در حال قهوه خوردن بود، فنجون قهوه رو بزنم تو سرش؛ ولی بعدش یادم امد که من پیششون نیستم.
اسرا هم بعضی وقتا حرص درار میشه اونجاها که...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Sara_D]

سلام و خسته نباشید
من از داریوش بدم میاد والسلام نامه تمام! اه‌اه انگار از دماغ فیل افتاده!

 

[Afsaneh.Norouzy]

سلام افسانه عزیزم؛
من از همون شروع با سر به مهر همراه شدم و هرچی بیشتر میگذره، من بیشتر به قدرت قلمت ایمان میارم...
اینکه انقدر دقیق شخصیت‌ها رو توصیف کردی که انگار من تک تکشون رو چندین بار از نزدیک دیدم؛ یعنی در این حد تو ذهنم نشستن. حقیقتا من موقع خوندن سر به مهر یه جوری تو داستان غرق میشم که انگار کنار اسرام و یه جوری احساست و عواطفشون به تصویر کشیدی که همشون حس میکنم؛ دردا، لبخندا، عصبانیتاو...
حالا این هم بگم که تازگیا داریوش خیلی رو اعصابه و خیلی داره حرصم در میاره تا حدی که امروز دیگه دلم میخواست همونطور که در حال قهوه خوردن بود، فنجون قهوه رو بزنم تو سرش؛ ولی بعدش یادم امد که من پیششون نیستم...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.