نقد همراه نقد همراه رمان دومان | sh.rohbakhsh/ توسط شورای نقد یک رمان

  • نویسنده موضوع Niyosha22
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 2
  • بازدیدها 183
  • کاربران تگ شده هیچ

Niyosha22

مدیر بازنشسته + نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/9/19
ارسالی‌ها
3,078
پسندها
29,711
امتیازها
61,673
مدال‌ها
29
سطح
29
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
634934_42a0970b60d7650602b1434ac66ed992.jpg
با سلام خدمت نویسنده عزیز!
"نقد بی کینه دیگران بر کار ما پاداشی است که ارزش آن را باید دانست"
رمان"دومان" بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا دو روز صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود.
پس از مطالعه نقدها، موظفید رمان خود را ویرایش کنید.
اگر سوالی در زمینه رمان‌نویسی و چگونگی تغییر رمانتان داشتید می‌توانید در همین تاپیک از منتقد همراه خود سوالاتتان را شرح دهید.
همچنین قبل از هر ویرایش اساسی از جمله تغییر موضوع داستان، تغییر عنوان داستان،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Niyosha22

Niyosha22

مدیر بازنشسته + نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/9/19
ارسالی‌ها
3,078
پسندها
29,711
امتیازها
61,673
مدال‌ها
29
سطح
29
 
  • نویسنده موضوع
  • #2
نقد همراه رمان دومان|شورای نقد
Niyosha22
پست#۳
بار دیگر و صبحی دیگر، از خواب نا‌آرام خود برخاست.(آغاز بیدار شدن از خواب خیلی کلیشه‌ایه و بارها و بارها به چشم خورده، بهتره برای این‌که رما‌ن‌تون قضاوت زود هنگام نشه_همچنین به عنوان یک رمان فانتزی_ آغازی جذاب‌تر و زیباتر خلق کنید. خلاقیت در آغاز خیلی مهمه)
چشمانش را چند بار باز و بسته کرد؛ تا به تاریکی عادت کند. تاریکی(تاریکی‌ای_این‌طوری جمله خواناتر میشه) ‌ که سال‌ها بود خون مردم سرزمینش را در شیشه می‌کرد.
از روی تخت قدیمی و کهنه‌ای که رویش با پوستین خرسی قهوه‌ای، پوشانده شده بود برخاست. در کهنه(در...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Niyosha22

Niyosha22

مدیر بازنشسته + نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/9/19
ارسالی‌ها
3,078
پسندها
29,711
امتیازها
61,673
مدال‌ها
29
سطح
29
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
پست#۴
- چیزی برای پرداخت مالیات ندارم.(کاش این‌جا لحن کارکتر رو بهتر توصیف می‌کردید)
سوار، با تمسخر نگاهش کرد.
- اشکالی نداره، جاش کلبه‌ات رو مثل باقی افرادی که از دادن مالیات سر باز می‌زنند؛ به آتش می‌کشیم.
نگاه خشمگینش را، به او داد و مشتی بر صورت سوار فرود آورد.
این کار او، باعث شد سوار خشمگین‌تر از قبل، وارد کلبه‌اش شود وآن‌جا را به آتش بکشد.(به توصیفات بیشتری نیازه، در مورد مکان و حالات کسی که میرع کلبه رو آتش می‌زنه_ مثلا "فلبداهه" مشعلی که آتش روش زبانه می‌کشید رو به دیواره‌های چوبی کلبه نزدیک کرد و آتش بی‌رحمانه شعله‌ور شد و یا...)
هیچ‌یک از مردم دهکده، برای کمک...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Niyosha22

موضوعات مشابه

عقب
بالا