عاشقانه‌ها عاشقانه‌های لیلا مقربی

[NASTrr]

‌
همیشه
از یک سلام آغاز میشود
اما همیشه هم
به خداحافظ ختم نمیشود...!

هستند
آشنایانی که آشنا میمانند
غریبه نمیشوند
و غریبه ات نمی کنند...!
شاید درمانِ دردت نشوند
اما نمکِ زخمهایت هم نمیشوند
و اگر نشد سلام کنند
خداحافظی هم نمیکنند....
بودنشان را اگر حس نکنی
لااقل نبودنشان دلت را چنگ نمیزند

هستند
هنوز هم
آنان که مهر را از پاییز بلدترند ...


#لیلا_مقربی


‌

 

[NASTrr]

پاییز باشد و
کسی نباشد
پا به پای دلت دیوانگی کند
و شانه به شانه ی بغضت ببارد
دست به دستت پس کوچه های خیالت را قدم بزند؛

پاییز باشد و
کسی نباشد
تو را به موسیقی باد و باران
به آواز و رقصِ برگها دعوت کند
مقابلت بنشیند
برایت چایی بریزد
فالِ حافظ بگیرد
و به فالت از ته دل بخندد؛

پاییز است...!
فکری برای آمدنت نمیکنی...!؟

#لیلا_مقربی

‌

‌

 

[NASTrr]

‌
صبح که می‌شود
قلبم را از نو برایِ کنارِ #تُ تپیدن
کوک می کنم
این یعنی خودِ خود زندگی ...!


#لیلا_مقربی

‌

 

[NASTrr]

‌
و هنوز تو را
در تار و پود شعر
میتوان نوشت ؛
میشود داشت ؛

و گاه
پشتِ هر واژه
از تهِ دل بوسید ،،،

#لیلا_مقربی
♥️
‌

 

[NASTrr]

‌
هوا سردتر از
نبودنِ تو که نمیشود !

ته تغاری پاییز
نبودنت را بدجور
به رخم میکشد ،،،

#لیلا_مقربی
♥️
‌

 

[NASTrr]

‌
یک چیزی باید باشد
که در هجومِ شب
دلت را قرص کند...!

یک چیزی
مثل آرامش نگاهش
مثل امنیت شانه‌هایش
مثل گرمای نفس‌هایش

مثل بودنش

#لیلا_مقربی
♥️

‌

 

[NASTrr]

‌
همین که تو

هر صبح در خیالِ منی؛

حالِ هر روزِ من
خـوب است...


#لیلا_مقربی
♥️
‌

 

[NASTrr]

‌
یک خاطره داریم و
یک خروار شب؛
که هی تکرار می شود؛

و حافظه ای که
هی از تو پُر می شود؛

و جانی که
هی به لب می رسد
اما در نمی رود...!

#لیلا_مقربی
♥️
...
‌

 

[NASTrr]

‌

عشق را
لابلای
قوری بند زده،
قندان گل سرخی و
استکان های کمر باریک جا گذاشتیم !
حالا
مدام هایمان
کافه های تاریک
و قهوه های تلخ شدند؛
مزه ندارد
عشقی که
چایی اَش قند پهلو نیست ،،،

#لیلا_مقربی
♥️
‌

 

[NASTrr]

همین که می‌خندی
دوباره دلم ضعف می‌رود
دوباره واژه‌ها صف می‌کشند
برای سرودنت، برای بوسیدنت
دوباره بیچاره‌ات می‌شوم
دوباره عاشقت..

"لیلا مقربی"