نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شاعر‌پارسی اشعار سیده تکتم حسینی

  • نویسنده موضوع NASTrr
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 4
  • بازدیدها 571
  • کاربران تگ شده هیچ

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,921
پسندها
55,467
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #1
تنها نه من‌افتاده ام در چنگ چنگیزت
غارتگر دلهاست چشم فتنه‌ انگیزت...

چیزی به جز آوارگی در سرنوشتش نیست
برگی که‌افتاده است در دستان پاییزت

زیر و بم تاریخ را بی ساز می رقصم
شعر دَری می خوانم از لحنِ دل انگیزت

تا پر شود خاک تو از آوازه ی شعرم
شوری به پا کن‌در من از طرف غزل خیزت

وسعت بده جغرافیای واژه هایم را
از ماهتاب قونیه تا شمس تبریزت

در گوش من امشب بخوان از رستم زالت
با من بگو از خسروانی های پرویزت..

یک بار شیرین‌ می شوم یک بار تهمینه
چشم انتظار رخشم و دلتنگ شبدیزت

از عشق تو هرگز مرا راه گریزی نیست
من بلخم و افتاده ام در چنگ چنگیزت...

#سیده_تکتم_حسینی
 
امضا : NASTrr

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,921
پسندها
55,467
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #2
آمدم از شب تاریک به فردا برسم
از بد و خوب گذشتم که به اینجا برسم

پشت سر، خاطره ی کودکی ام جا مانده
یک نفر در دل من هست که تنها مانده

با دل خسته کسی کاش که راهی نشود
هیچ کس، هیچ کس، آواره الهی نشود

خانه ام سوخت، اگر این همه راه آمده ام
"از بد حادثه اینجا به پناه آمده ام"

از غم و درد دلم کاش که آکنده نبود
جنگ در کشور من کاش پناهنده نبود

باغ ها را بغل مزرع خشخاش ببین
زشت و زیبای مرا مثل خودت فاش ببین

من همانم که نرفته است غمت از یادم
تو همانی که زمین خوردی و من افتادم

پای یک چشمه نبوده مگر آبادی مان؟
پس چرا دور شده خانه ی اجدادی مان؟

عاشقی نیست مگر عادت دیرینه ی ما؟
رو به یک قبله نبوده است مگر سینه ی ما؟

هشت سال از تب یک عشق سرودم با تو
من مگر همنفس جنگ نبودم با تو؟

حائلی بین دل...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : NASTrr

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,921
پسندها
55,467
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #3
دیدی گذشت آن همه آشفتگی پری؟
دیدی خودت در آینه دیدی که بهتری

دیدی سپیده سر زد و آخر به سر رسید
شب های بی ستاره و بی ماه و مشتری

او تکیه گاه محکم تنهایی ات نبود
باید که می گذشتی از آن شانه سرسری

حالا قلم به دست بگیر و بیافرین
با واژه های تازه مضامین دیگری

جای غزل قصیده ی مردافکنی بگو
از زن.. زنی رها شده از حس دلبری

باید زنی جديد زنی بخش ناپذیر
از تکه تکه های خودت در بیاوری

حالا به جای آه خودت را صدا بزن
با تارهای زخمی این لهجه ی دری

گردآفرید باش و بپوشان لباس رزم
بر قامت نشسته به پیراهن زری

آری درون آینه خود را نگاه کن
در این لباس تازه چقدر از همه سری

حالا کمی بخند.. چرا گریه می کنی؟
غم دیو کوچکی ست.. نترس از غمت پری..

#سیده_تکتم_حسینی
 
امضا : NASTrr

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,921
پسندها
55,467
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #4
بگو به عقربه ها موقع دویدن نیست
که شب همیشه برای به سر رسیدن نیست

به خواب گفته ام امشب که از سرم بپرد
شبی که پیش منی، وقت خواب دیدن نیست

من از نگاه تو ناگفته حرف می خوانم
میان ما دو نفر گفتن و شنیدن نیست

نگاه کن به غزالان اهلی چشمم
دو م**س.ت رام که در فکرشان رمیدن نیست

بگیر از لب داغم دو بیت بوسه ناب
همیشه شعر سرودن که واژه چیدن نیست

برای من قفس از بازوان خویش بساز
که از چنین قفسی میل پر کشیدن نیست

تو آسمان منی؛ جز پناه آغوشت
برای بال و پرم وسعت پریدن نیست

#سیده_تکتم_حسینی
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : NASTrr

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,921
پسندها
55,467
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #5
و پا به پای توآمد و پا به پات نشست
دلم اگرچه گرفت و دلم اگرچه شکست

به رسم خاطره هامان همیشه چشم به چشم
همیشه شانه به شانه همیشه دست به دست

گره زدم به خیالت حقیقت خود را
تویی به موی من آشفته ، من به بوی تو م**س.ت

منم شبیه حضوری که هست اما نیست
تویی شبیه خیالی که نیست اما هست …

چه روزهای سیاهی که بی تو سهم دلم
سکوت بود و سکوت و شکست بود و شکست

و پرسه های شبانه کنار دلتنگی
رسیده بی تو جهانم به کوچه ای بن بست

#سیده_تکتم_حسینی
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : NASTrr

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا