متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

نقد همراه نقد همراه رمان شگفت(جلد دوم) | ex_vk /توسط شورای نقد

  • نویسنده موضوع Niyosha22
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3
  • بازدیدها 234
  • کاربران تگ شده هیچ

Niyosha22

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
3,019
پسندها
29,662
امتیازها
61,673
مدال‌ها
29
  • نویسنده موضوع
  • #1
634934_42a0970b60d7650602b1434ac66ed992.jpg
با سلام خدمت نویسنده عزیز!
"نقد بی کینه دیگران بر کار ما پاداشی است که ارزش آن را باید دانست"
رمان"شگفت" بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا دو روز صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود.
پس از مطالعه نقدها، موظفید رمان خود را ویرایش کنید.
اگر سوالی در زمینه رمان‌نویسی و چگونگی تغییر رمانتان داشتید می‌توانید در همین تاپیک از منتقد همراه خود سوالاتتان را شرح دهید.
همچنین قبل از هر ویرایش اساسی از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Niyosha22
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] FGM

YEKTA ONSORI

گوینده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
911
پسندها
24,519
امتیازها
40,273
مدال‌ها
34
سن
18
  • #2
# پستِ یک
با تمام حرصش چنگی به موهای قهوه‌ایش زد، هیسی زیرلب کشید.
فکر کنم این نفس‌های عمیق که می‌کشید برای کنترل اعصابشه (برای کنترل اعصابش بود)! با دادی که زد تکون خوردم و به چشم‌های سیاهش نگاه کردم. میشه توصیفات بهتری هم بیارید که جذاب تر بشه به عنوان مثال: با نعره‌ی بلندی که کشید؛ جسمِ نحیفم به لرزه افتاد و مصرانه تو چشم‌های تیره‌ش که برق می‌زد خیره شدم.
- من به اون الدنگ بی‌پا گفته بودم... .
تمام اجزای صورتش (بد ترکیب، رنگ پریده و...) رو توی هم کشید و با عبوس‌ترین شکل ممکن ادامه داد:
- گفته بودم یه آدم کاربلد بیاره بزاره (بذاره) تو این شرکت بی‌صاحب! جاش رفته از تو خیابون خورده ریزه‌‌های کثافت رو برام اورده! دقیق همین...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : YEKTA ONSORI
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] FGM

YEKTA ONSORI

گوینده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
911
پسندها
24,519
امتیازها
40,273
مدال‌ها
34
سن
18
  • #3

# پستِ دو

- ام... خا... ن... م بهش... تی. (!)
به موهای فرش که‌ از مقنعه‌‌ش بیرون زده بود نگاه کردم که پوشه رو به طرفم گرفت.(می‌تونید کلمه‌ی که رو جایگزین کنید تا متن قشنگ‌تر بشه)
با حیرت پوشه آبی رنگ ساده رو از دستش گرفتم و خیره شدم بهش که گفت:
- آق... مح... . (چرا اینطوری؟؟)
نفس عمیقی کشید تا بتونه حرفش رو ادامه بده دختر خوب‌رویی (خوش‌رو بهتره:)بود اما همین تپق زدنش توی حرف و ترسو پیش از حدش باعث شده بود که بهش پنکی بگن! (برای نشون دادن تپق زدن نیازی نیست بین هر کلمه از دیالوگ... بیارید)
پوشه رو توی دستم سفت کردم و گفتم:
- آقای محمدی؟
سری به معنی آره تکون داد.
- با... ی... د... ای... ن... پ... ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : YEKTA ONSORI
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] FGM

FGM

رفیق جدید انجمن
سطح
11
 
ارسالی‌ها
71
پسندها
3,585
امتیازها
16,203
مدال‌ها
9
  • #4
# پستِ یک
با تمام حرصش چنگی به موهای قهوه‌ایش زد، هیسی زیرلب کشید.
فکر کنم این نفس‌های عمیق که می‌کشید برای کنترل اعصابشه (برای کنترل اعصابش بود)! با دادی که زد تکون خوردم و به چشم‌های سیاهش نگاه کردم. میشه توصیفات بهتری هم بیارید که جذاب تر بشه به عنوان مثال: با نعره‌ی بلندی که کشید؛ جسمِ نحیفم به لرزه افتاد و مصرانه تو چشم‌های تیره‌ش که برق می‌زد خیره شدم.
- من به اون الدنگ بی‌پا گفته بودم... .
تمام اجزای صورتش (بد ترکیب، رنگ پریده و...) رو توی هم کشید و با عبوس‌ترین شکل ممکن ادامه داد:
- گفته بودم یه آدم کاربلد بیاره بزاره (بذاره) تو این شرکت بی‌صاحب! جاش رفته از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : FGM
عقب
بالا