تری بوت
با بیحوصلگی سنگ بزرگ جلوی پایم رو پرت کردم و سرم رو چندبار تکون دادم اما با شنیدن کلمهی آخ بلندی که از اون جلوها میاومد، مثل ساعت که باطریش تموم میشه، خشکم زد.
با دیدن دوتا پا که جلوم سبز شد، آب دهنم رو قورت دادم و مثل این فیلمها که حرکت آهسته میان، منم آهسته سرم رو بلند کردم که با دیدن یه ماگلزاده عصبی که مثل گاو وحشی که رم کرده، نفس میکشید و سرش انگار به چیزی خورده چون اندازهی یه قابلمه بزرگ، پف کرده بود، لبخند تمسخرآمیزی زدم و گفتم:
- مشکلی پیش اومده، مشنگی؟
خب! بزارین بهتون توضیح مختصری از تجربهام بدم؛ وقتی یه پارچه قرمز رو جلوی گاو وحشی بگیریم چی میشه؟
باریکلا! بهت مثل یه حیوون حملهور میشه( حالا خودش حیوونه ولی خب زشت میشد چیزه دیگهای...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.