دنباله دار چالش مهمترین روز

  • نویسنده موضوع NARGES AMIRI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 238
  • بازدیدها 5,165
  • کاربران تگ شده هیچ

bahareh.s

مدیر ترجمه + معلم انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار ترجمه
تاریخ ثبت‌نام
3/9/19
ارسالی‌ها
1,618
پسندها
20,784
امتیازها
43,073
مدال‌ها
29
سطح
28
 
  • مدیر
  • #112
روزایی که واقعا خوشحالی رو لمس میکردم
 
امضا : bahareh.s

monir.d

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
31/1/21
ارسالی‌ها
0
پسندها
2
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #113
عید
چون شروع جدیدیه
 

sasa1385

رفیق جدید انجمن
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
7/2/21
ارسالی‌ها
19
پسندها
122
امتیازها
618
مدال‌ها
2
سطح
1
 
  • #114
روز تولدم.
خیلی خوبه همش گریس:intlove:
 
امضا : sasa1385

zozo0909

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
20/11/20
ارسالی‌ها
73
پسندها
2,122
امتیازها
11,713
مدال‌ها
8
سطح
9
 
  • #115
۳۱ تیر یک روز عالی و فرخنده و زیبا که جهتن با به دنیا آمدن یک‌ :angel2: غرق در شادی شد
دلم برا یه ذره شده مهی چرا نیسی :458073-23caaa916c7c80630299ad4d3e09bb06:
 
امضا : zozo0909

zozo0909

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
20/11/20
ارسالی‌ها
73
پسندها
2,122
امتیازها
11,713
مدال‌ها
8
سطح
9
 
  • #116
روزی که بتونم بدترین آدمای زندگیم رو حذف کنم. یعنی هوز نشناختمشون چون همه خودین رلم ندارم که بگم از اون ضربه بخورم. اگه بهترین آدمای زنگیم بهم خنجر بزنن همچین از زندگیم پرتشون میکنم بیرون که حتی جای رد پاشونم تو زندگیم نباشه :458149-2e0df5ba9e7ed867450b1a5ac2956e3a:

سوسماز لازمم:458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:
 
امضا : zozo0909

Snowman

رفیق جدید انجمن
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
13/11/19
ارسالی‌ها
56
پسندها
2,243
امتیازها
16,203
مدال‌ها
8
سطح
11
 
  • محروم
  • #117
روز تولد مامانم
 

shayan.k

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
22/2/21
ارسالی‌ها
17
پسندها
240
امتیازها
1,003
مدال‌ها
1
سطح
1
 
  • #118
تولد مادرم
 

Astoria

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
11/2/21
ارسالی‌ها
155
پسندها
2,213
امتیازها
11,713
مدال‌ها
8
سطح
9
 
  • #119
اون روزایی که کوچیکتر بودم، شبای تابستون بابا بابام کلی آب میوه درست میکردیم یخ مینداختیم توش توی حیاط تو فضای باز می نشستیم حرف میزدیم میخندیدیم. اون موقعها که کوچیکتر بودم و با مامانم میرفتیم پارکی که سر خیابونمون بود. اون موقع ها که کوچیکتر بودم و با دختر عمه م شبای تابستون میرفتیم شهربازی کلی بازی میکردیم و بستی میخوردیم. هعی... ولش کن گذشته ارزش حسرت خوردن نداره :a050:
 
امضا : Astoria

Astoria

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
11/2/21
ارسالی‌ها
155
پسندها
2,213
امتیازها
11,713
مدال‌ها
8
سطح
9
 
  • #120
اون لحظه ای که وسط جشنواره قصه گویی روی صندلی خوابم برده و بود و وقتی اسمم رو به عنوان نفر اول صدا زدن هیچی نشنیدم :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:
 
امضا : Astoria

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا