دنباله دار مشاعره

[زهرا ادیب]

کی پایه ست مشاعره کنیم؟

 

[VITTORIA]

چمدان دست گرفتم ک بگویی نروم
تو چرا سنگ شدی راه نشانم دادی؟

کی پایه ست مشاعره کنیم؟

 

[زهرا ادیب]

چمدان دست گرفتم ک بگویی نروم
تو چرا سنگ شدی راه نشانم دادی؟

یا علی، درویش و صوفی نیستم
فاش می‌گویم كه كوفی نیستم

 

[VITTORIA]

یا علی، درویش و صوفی نیستم
فاش می‌گویم كه كوفی نیستم

ما ره به کوی عافیت دانیم و منزلگاه انس
ای در تکاپوی طلب گم کرده ره با ما بیا

 

[زهرا ادیب]

ما ره به کوی عافیت دانیم و منزلگاه انس
ای در تکاپوی طلب گم کرده ره با ما بیا

از عدالت گر تو میخواهی دلیل
یاد كن از آتش و دست عقیل

 

[mhi]

از عدالت گر تو میخواهی دلیل
یاد كن از آتش و دست عقیل

لب سرچشمه ای و طرف جویی
نم اشکی و با خود گفتگویی

 

[VITTORIA]

از عدالت گر تو میخواهی دلیل
یاد كن از آتش و دست عقیل

لب شیرین تو هر دم شکر انگیزترست
زلف دلبند تو هر لحظه دلاویزترست
برسرآمد ز جهان جزع تو در خونخواری
گر چه چشم من دل سوخته خونریزتراست

 

[زهرا ادیب]

ل**ب سرچشمه ای و طرف جویی
نم اشکی و با خود گفتگویی

یک دو گام از خویشتن بیرون زنم گام دیگر بر سر گردون زنم
گام بردارم ولی با یاد تو سر نهم بر دامن اولاد تو

 

[زهرا ادیب]

ل**ب شیرین تو هر دم شکر انگیزترست
زلف دلبند تو هر لحظه دلاویزترست
برسرآمد ز جهان جزع تو در خونخواری
گر چه چشم من دل سوخته خونریزتراست

تا مرگ چگونه گام بردارم یا سر بـه کدام شانه بگذارم
هرگز نرسد بـه دامنت آهم آهم یعنی کـه دست کوتاهم

 

[VITTORIA]

تا مرگ چگونه گام بردارم یا سر بـه کدام شانه بگذارم
هرگز نرسد بـه دامنت آهم آهم یعنی کـه دست کوتاهم

منم ک شهره ی شهرم ب عشق ورزیدن
منم ک دیده نیالوده ام ب بد دیدن