دنباله دار مشاعره

[زهرا ادیب]

تو مپندار ک خاموشی من
هست برهان فراموشی من

نگاه غم زده ي زینب پریشانت
درود بر تو بر زلف عنبر افشانت

 

[VITTORIA]

نگاه غم زده ي زینب پریشانت
درود بر تو بر زلف عنبر افشانت

تا به فراق خو كنم صبر من و قرار كو؟
وعده ي وصل اگر دهد طاقت انتظار كو؟

 

[زهرا ادیب]

تا به فراق خو كنم صبر من و قرار كو؟
وعده ي وصل اگر دهد طاقت انتظار كو؟

ولایت را بـه کام شیعیان ریخت
محمد تا نبوت را برانگیخت

 

[VITTORIA]

ولایت را بـه کام شیعیان ریخت
محمد تا نبوت را برانگیخت

تا بوده چشم عاشق در راه يار بوده
بي آنكه وعده باشد در انتظار بوده

 

[زهرا ادیب]

تا بوده چشم عاشق در راه يار بوده
بي آنكه وعده باشد در انتظار بوده

هرروز بـه روز پیش می پیچم چون پیله بـه گرد خویش می پیچم
در دایره بی عبور می گردم افسوس کـه بی حضور می گردم

 

[VITTORIA]

هرروز بـه روز پیش می پیچم چون پیله بـه گرد خویش می پیچم
در دایره بی عبور می گردم افسوس کـه بی حضور می گردم

می روی و گریه می اید مرا
ساعتی بنشین ک باران بگذرد

 

[زهرا ادیب]

می روی و گریه می اید مرا
ساعتی بنشین ک باران بگذرد

در سرخترین دقایق افتادیم
داغیم کـه بر شقایق افتادیم

 

[VITTORIA]

مي رود عمر عزيز ما، دريغا چاره چيست
دي برفت و ميرود امروز و فردا، چاره چيست

 

[mhi]

ترا که هر چه مراد است در جهان داری
چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری