متفرقه داستان این شاهزاده، افسانه نیست!!

  • نویسنده موضوع فاطمه شکیبا
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 7
  • بازدیدها 174
  • کاربران تگ شده هیچ

فاطمه شکیبا

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/9/18
ارسالی‌ها
2,022
پسندها
12,339
امتیازها
38,673
مدال‌ها
21
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
بسم الله

میخوام درباره یه شاهزاده حرف بزنم و داستان زندگیش. یه شاهزاده که داستانش افسانه نیست. بلکه خیلی زیباتر از افسانه هاست.

شاهزاده داستان من، اهل ایتالیاست و ساکن خانه خورشیده. پسر قدرتمندترین سناتور ایتالیایی، و مالک کارخانه ماشین سازی فیات، آلفارومئو، مازراتی، فراری، لامبورگینی، لانچیا و... . غیر این، چندین شرکت مد و لباس و ساختمان سازی و لوازم پزشکی و خیلی چیزای دیگه هم مال بابای این شاهزاده بوده و توی ایتالیا و حتی اروپا، انقدر قدرت داشته که خود رئیس جمهور ایتالیا برای دیدنش وقت می گرفته!!!
درآمد یه ماه این شاهزاده و خونواده ش، از کل درآمد نفتی ایران توی یه سال بیشتر بوده!!! ینی یه جورایی پولی که ایران از فروش نفت گیرش میومده، پولِ ته جیب این شاهزاده بوده!!
تیم فوتبال...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : فاطمه شکیبا

فاطمه شکیبا

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/9/18
ارسالی‌ها
2,022
پسندها
12,339
امتیازها
38,673
مدال‌ها
21
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • #2
این شاهزاده خوش تیپ و باحال، 9 ژوئن سال 1954 توی نیویورک به دنیا میاد و بعد میره ایتالیا.
از اونجایی که تنها پسرِ پدرش بوده، تنها وارث این ثروت افسانه ای هم بوده.
در نتیجه همه تمام تلاششون رو می کنن که این شاهزاده توی آرامش باشه و بهترین چیزا در اختیارش باشه. بهترین مدرسه، بهترین خونه، بهترین لباس و...
شاهزاده قصه مام حسابی با ثروت پدرش عشق و حال میکرد و پز میداد.
هرکاری که توی عمرتون آرزوشو داشتین رو میتونست انجام بده!
کافی بود لب تر کنه تا همه در خدمتش باشن...
از خونشون که نگم براتون... خونه نبود که! قصر بود! بهش میگفتن خانه خورشید انقدر که بزرگ بود.
راستی یادم رفت اسمشو بگم!
اسم این شاهزاده، ادواردو هست!
اینم عکسش(فکر کنم توی یکی از مسابقات تیم یوونتوس):
[ATTACH type="full"...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : فاطمه شکیبا

فاطمه شکیبا

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/9/18
ارسالی‌ها
2,022
پسندها
12,339
امتیازها
38,673
مدال‌ها
21
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
اینم یه عکس دیگه از شاهزاده قصه مون با خانواده ش(مادر، شاهزاده، خواهر شاهزاده، پدر و بچه های عموها و فامیل)
1605485892829.png
 
امضا : فاطمه شکیبا

فاطمه شکیبا

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/9/18
ارسالی‌ها
2,022
پسندها
12,339
امتیازها
38,673
مدال‌ها
21
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
ادواردو از همون بچگی از مسائل فلسفی و عرفانی خوشش میومد. برای همین، بعد از این که از کالج آتلانتیک در انگلستان فارغ‌التحصیل شد، رشته فلسفه و ادیان و عرفان شرق رو انتخاب کرد و به دانشگاه پرینستون امریکا رفت.

بلیندا راچمن یکی از هم دانشگاهی‌های ادواردو میگه: «ادواردو مغرور و خودشیفته نبود. مادرش از یک خانواده سلطنتى و پدرش یکى از موفق ترین و پولدارترین سوداگران جهان بود در حقیقت ادواردو شاهزاده ایتالیا بود اما در طرز تفکر و برخوردش نشانى از خود برتر بینى اى که معمولا در انسانهاى پولدار وجود دارد به چشم نمی آمد. ادواردو دوستان صمیمى و نزدیک نداشت. آدم سر به راهى بود. بسیار بسیار شوخ طبع و نکته سنج بود. هیچ زمانى را در زندگیم به خاطر ندارم که به اندازه وقتى با ادواردو بودم از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : فاطمه شکیبا

فاطمه شکیبا

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/9/18
ارسالی‌ها
2,022
پسندها
12,339
امتیازها
38,673
مدال‌ها
21
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
ادواردو در مرکز اسلامی نیویورک، مسلمان سنی شد و اسم "هشام عزیز" رو برای خودش انتخاب کرد.
اما تا مدتی، مسلمان شدنش رو از خانواده پنهان کرد.
از اون گذشته، خانواده ادواردو وقتی متوجه مسلمان شدنش شدند، نذاشتن این مسئله رسانه ای بشه. چون اگه مردم ایتالیا می فهمیدن که یه نفر توی جایگاه ادواردو مسلمان شده، شاید خیلی ها به اسلام گرایش پیدا میکردن.

اما این پایان ادواردو نبود.
چندسال بعد، دربان سفارت ایران در ایتالیا، جوانی رو دید که با یه دوچرخه کهنه و لباسهای نه چندان فاخر، اومده و میخواد سفیر ایران در ایتالیا رو ببینه.
اول اون جوان رو راه نمیدن، اما جوان به دربان میگه: خدا هر در بسته ای رو باز میکنه.
سفیر ایران، آقای قدیری ابیانه، با شنیدن این جمله کنجکاو میشه که ببینه این جوون کیه؟؟...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : فاطمه شکیبا

فاطمه شکیبا

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/9/18
ارسالی‌ها
2,022
پسندها
12,339
امتیازها
38,673
مدال‌ها
21
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
ادواردو کسی بود که مهم ترین سیاستمدارها و رهبران سیاسی جهان، برای دیدنش وقت قبلی میگرفتن؛ اما ادواردو به راحتی میتونست به ملاقات اونها بره.
با این وجود، مردی بود که ادواردو برای دیدنش روی پا بند نبود.
برای دیدن اون مرد، ادواردو مدتها انتظار کشید.

فروردین سال 1360 شمسی، ادواردو مثل مردم عادی، روی موکت ساده خونه اون مرد نشست و منتظر دیدنش شد.
اون مرد، امام خمینی رحمه الله علیه بود.
ادواردو با امام خمینی دیدار کرد و امام خمینی، پیشانی ادواردو رو بوسیدند.
تنها خارجی ای که امام پیشانیش رو بوسید، شاهزاده قصه ما بود...

ادواردو توی همون سفرش به ایران، در نمازجمعه شرکت کرد و پشت سر امام خامنه ای نماز خوند.
و در همون سفر، به زیارت امام رضا علیه السلام رفت و از امام رضا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : فاطمه شکیبا

فاطمه شکیبا

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/9/18
ارسالی‌ها
2,022
پسندها
12,339
امتیازها
38,673
مدال‌ها
21
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
ادواردو آدمی نبود که به اطرافش بی تفاوت باشه.

با توجه به قدرتی که داشت، با سران کشورها ملاقات میکرد و ازشون میخواست درباره مسئله فلسطین سکوت نکنند. به کشورهای فقیر میرفت و به مردمش کمک میکرد.
حتی خیلی زود متوجه افول اقتصاد امریکا شد و به مدیران فیات هشدار داد تا اقتصادشونو به امریکا متکی نکنند.
ادواردو یکی از مدیران مالی فیات بود اما با همه مدیران فرق داشت. هوای کارگرها و خدمتکارها رو داشت.
این کارهای ادواردو، برای صهیونیست ها خوشایند نبود.
تلاش زیادی کردن برای این که جلوی ادواردو رو بگیرن یا مجبورش کنن از اسلام دست بکشه.
توی سفرش به یکی از کشورهای فقیر، سعی کردن براش پاپوش درست کنن و بهش تهمت قاچاق مواد مخدر بزنن. اما با هوش و ذکاوت خدادادی...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : فاطمه شکیبا

فاطمه شکیبا

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/9/18
ارسالی‌ها
2,022
پسندها
12,339
امتیازها
38,673
مدال‌ها
21
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • #8
قرار شد پسرعموی مسیحی ادواردو، امبرتو آنیلی وارث کارخانه فیات بشه.
ادواردو از شنیدن این خبر ناراحت نشد و برای امبرتو آرزوی موفقیت کرد.
اما چند وقت بعد، امبرتو به طرز مشکوکی از دنیا رفت!! و پسر خواهر یهودی ادواردو به عنوان وارث فیات معرفی شد!!!

درواقع، صهیونیست ها نمیخواستن این ثروت افسانه ای در دست یه مسلمان یا حتی مسیحی باشه. برای همین ادواردو و امبرتو رو از دور خارج کردن!


ادواردو این رو فهمید و جلوی این تصمیم ایستاد.
شروع کرد به مبارزه حقوقی با شورای فیات تا ارثش رو پس بگیره. چون خوب میدونست این ثروت اگه دست صهیونیست ها بیفته، ازش در راه نادرست استفاده میشه.

ادواردو در این مدت، حتی ازدواج هم نکرد چون جانش درخطر بود و نمیخواست جان کس دیگه ای هم...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : فاطمه شکیبا

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا