نقد همراه نقد همراه رمان توهم داشتنت | fatemeh_87 / توسط شورای نقد

  • نویسنده موضوع Niyosha22
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3
  • بازدیدها 215
  • کاربران تگ شده هیچ

Niyosha22

مدیر بازنشسته + نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/9/19
ارسالی‌ها
3,078
پسندها
29,712
امتیازها
61,673
مدال‌ها
29
سطح
29
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
690221_42a0970b60d7650602b1434ac66ed992.jpg

با سلام خدمت نویسنده عزیز!
"نقد بی کینه دیگران بر کار ما پاداشی است که ارزش آن را باید دانست"
رمان"توهم داشتنت" بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا دو هفته صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود.
پس از مطالعه نقدها، موظفید رمان خود را ویرایش کنید.
اگر سوالی در زمینه رمان‌نویسی و چگونگی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Niyosha22

NAST

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
17/9/19
ارسالی‌ها
8,028
پسندها
55,844
امتیازها
96,873
مدال‌ها
53
سطح
39
 
  • مدیرکل
  • #2

امروز باید با هاکان باستان حرف بزنم؛ آره اون باید به من کمک کنه. یه توصیف کوچیک از حالات قبل از این قسمت توی فضاسازی به مخاطب کمک می‌کنه و با توجه به اینکه آغاز بخش مهمی از رمانِ باعث میشه مخاطب ارتباط بهتری با اون بگیره.
به سمت خونه‌ای که درون اون زندگی می‌کنه، حرکت می‌کنم. جمله تموم نشده بود و شما بند جا انداختی. "درون اون" ترکیب جالبی نیست چیزی مثل در اون رو من پیشنهاد میدم.
یه محله، تو پایین شهر، محله‌ای که هر کجا رو نگاه کنی خاک و گل می‌بینی. باز هم فاصله انداختی این برای دلنوشته مجازه ولی رمان نه! علائم نگارشی زیاد استفاده...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : NAST

کیمیاگر

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
29/8/20
ارسالی‌ها
1,059
پسندها
5,199
امتیازها
23,673
مدال‌ها
14
سطح
12
 
  • #3
#5
** هاکان **‌
برای اولین بار بود که می‌دیدم دارن به یک نفر تزریق می‌کنن.
اصلاََ برای اولین بار بود که مواد می‌دیدم، منی که تاحالا ل**ب به سیگار نزدم.
چقدر ترسناک بود نگاه رها، چقدر بدجنس بود نگاه اون به اصطلاح دکتر، و وقتي ويرگول ميذاري، نبايد بعدش از و استفاده کني. چه قدر چه‌قدر نگاه من وحشت و نگرانی داشت.
وقتی کار دکتر تمام شد لرزان مگر لحنت عاميانه نيست؟ پس بايد بنويسي: لرزون رفتم نشستم رو صندلی؛ حالت تهوع داشتم.
نگاه قیر آلودنگاه قيرآلود رو عوض کن. جالب نيست و مفهوم جذابي هم نداره! رها که حالا با دود سیگارش مخلوط شده بود ترسناک هست اگر مي‌نوشتني: ترسناکه بهتر بود.
چند ساعت گذشته، رها همچنین با اشتیاق به اون مردی که بی هوشبي‌هوش روی صندلی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : کیمیاگر

Sara_D

ناظر ارشد رمان
پرسنل مدیریت
ناظر ارشد رمان
تاریخ ثبت‌نام
30/5/20
ارسالی‌ها
1,296
پسندها
16,274
امتیازها
39,073
مدال‌ها
24
سطح
24
 
  • پرسنل مدیریت
  • #4
نکته: حرف‌های درون پرانتز، حرف‌های منتقده.
۹#
قادر تا منو می‌بینه با سرعت به طرفم میاد.
قادر: بـــــــــه، (به) عشقم ببین کی اینجاست؛ رها جان که ازش تعریف کردم.
و دست‌اش (دستش) رو جلو میاره که باهاش دست بدم، وقتی می‌بینه بدون عکس‌العمل نگاهش می‌کنم، دست‌اش رو عقب می‌بره.
خدمتکار میاد و پالتو رو ازم می‌گیره.
تو گوش قادر میگم. (:)
- یه محموله قاچاق مواد دارم، بریم بالا؟
چشم‌هاش از خوشحالی برق می‌زنه، وقتی بحث پول باشه این آدم عجیب حریص میشه. ( اجازه بدید خواننده خودش متوجه حریصی قادر بشه. می‌تونستید بگید "یه محموله قاچاق مواد دارم، پول خوبی داره؛ بریم بالا؟"
و چشم‌های قادر از خوش‌حالی برق بزنه. دیگه هم لازم نیست بگید اگه بحث پول باشه، قادر حریص میشه.)
- بریم عزیزم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Sara_D
عقب
بالا