نقد همراه نقد همراه رمان گم نشان | کارگروهی / توسط شورای نقد

[Niyosha22]

با سلام خدمت نویسنده عزیز!
"نقد بی کینه دیگران بر کار ما پاداشی است که ارزش آن را باید دانست"
رمان"گم نشان" بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا دو هفته صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود.
پس از مطالعه نقدها، موظفید رمان خود را ویرایش کنید.
اگر سوالی در زمینه رمان‌نویسی و چگونگی تغییر...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Shiva.Panah]

بسمه تعالی
نقد همراه رمان گم‌نشان
منتقد شیوا پناه S SHIVA PANAH
نویسنده Narcissus04
girl.writer
امیدوارم این نقد برای شما نویسنده‌ی عزیز مفید قائل شود.​

[پارت پنج]

- بریم.
ریحانه: آره بریم.
رها: متاسفم[ حمزه‌ی کلمات باید گذاشته بشه. متأسفم] من نم... .
ریحانه پرید وسط حرفش رو گفت:
ریحانه: یه امروز می‌خوایم خوش باشیم! زهر نکن خواهشاً!
[ این قسمت پتانسیل شرح توصیف احساس و حالت را داردو می‌توان با اضافه‌ی مواردی توصیف را غنی کرد. احساس کلافگی، عصبی، ... به فرض مثال: ریحانه ابروهای کمانی/هلالی/کم‌پشت/پرپشت/ تتو شده‌ش رو در هم کرد و کلافه وسط حرفش...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Shiva.Panah]

[پارت شش]

چند دقیقه بعد، جانان آماده از راهرو لی‌لی‌کنان به سمت ما اومد. بلند سلامی کرد و ما هم جوابش رو شاد و پرانرژی دادیم.[ توصیف ظاهر و چهره‌ی جانان باید خیلی خوب جلوه داده شود. به فرض مثال: همان‌طور که دست در جیب یونیفرم فلان رنگ/ پیرهن فلان شکل‌اش کرده بود، لی‌لی‌کنان از راهرو خارج شد. همانطور که با لبخند گشادش جواب سلام شاد و پر‌انرژیمون داد، علاوه بر دندون‌های یکی درمیونش چال لپ‌های گوشتیش هم رخ نشون داد. ] جانان لبخندی زد و به طرف در ورودی رفت، روی پنجه‌ی پاهاش بلند شد[ روی پنجه‌ی کفش‌های عروسکیش بلند شد و به زور انگشت‌های تپلش رو به دستگیره‌ی در رسوند] و دستگیره‌ی در رو باز کرد. هنوز از خونه بیرون نرفته بود که...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Shiva.Panah]

[پارت هفت]

ابروهام [ابروهای کمانی/هلالی/ مرتب‌شده/ پیوندی/ کم‌پشت یا پرپشت و...] رو بالا فرستادم.
- من همچین حرفی نزدم.
سحر یک ابروش رو بالا فرستاد و خشن بهم نگاه کرد.
- ولی الان که فکر می‌کنم، زیاد علاقه‌ای به این بحث ندارم.
سحر سرش رو تکون داد و ملاقه رو توی سینک انداخت. صندلی میز رو به طرف خودم چرخوندم تا بتونم روش بشینم. [ در این قسمت نویسنده خوب عمل کردند، ولی بهتر است که رنگ و شکل صندلی و میز هم برای داشتن یک فضاسازی خوب، ذکر شود.] سحر هم بعد از کشیدن دستی به پیرهن آبی رنگش، از آشپزخونه خارج شد.
اصلاً از این اتفاق‌های مرموز خوشم نمیاد. خوب که چی؟! مثلاً خواستگار اومده برای رها،...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Shiva.Panah]

[پارت هشت]

***

- کجایی؟!
چشم‌هام رو پایین دادم و به پتویی[ پتوی کلفت/پشمین/گلبافت/مسافرتی/ فلان‌رنگ] که روم بود خیره شدم.
- تخت‌خواب!
- پاشو دیگه! مگه امروز قرار نبود بریم بیرون!
- یادم رفته بود خب!
- باشه! کی بیام دنبالتون سرکار خانوم؟!
- زنگ می‌زنم. بای!
گوشی رو بدون خداحافظی کردن سپهر، قطع کردم و روی کنارتختی پرت کردم.[ حس و حال فردی که خواب‌آلود است، خیلی خوب القا نمی‌شود. خمیازه‌/ خمار‌آلود نگاه کردن/ گیج و منگ بودن/ سنگینی پلک‌ها/ با اضافه‌ی این موارد، می‌شود کمی به حالت شخصیت پرداخت] به سمت پنجره سراسریی که رو به روی تختم بود چرخیدم.[ اگر موقعیت زمانی شخصیت صبح‌ است، اگر ظهر است، باید گفته...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[R.Reyhani]

به نام خالق عشق و محبت

نقد همراه رمان ”گم‌نشان“
نویسندگان: girl.writer و Narcissus04


نکته:
نویسنده‌ی عزیز، کلمات، علائم نگارشی و یا جملات و توضیحاتی که با قلم بولد شده و رنگی نوشته می‌شوند، پیشنهادات ما به شما برای به تحریر در آوردن هرچه بهتر، زیباتر و گیراتر متن می‌باشد. به آن‌ها توجه کنید و با الگوی برداری صحیح، هرچه سریعتر به ویرایش متن خود بپردازید.
با تشکر! [COLOR=rgb(44, 130...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Narges Movahedi]

سلام...
اول اینکه باید ازتون به خاطر وقتی که گذاشتین تشکر کنیم.
دوم اینکه ما تمام تلاشمون رو تو این چند روز کردیم تا همه نکاتی که گفتید ویرایش بشه...
باز هم ممنون به خاطر کمکی که بهمون کردین...!