متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

نقد همراه نقد همراه رمان رقص روی شیشه |HORYA_A/توسط شورای نقد

  • نویسنده موضوع N.Karevan❀
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 4
  • بازدیدها 592
  • کاربران تگ شده هیچ

N.Karevan❀

نویسنده انجمن
سطح
25
 
ارسالی‌ها
598
پسندها
15,450
امتیازها
35,373
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #1
558905_42a0970b60d7650602b1434ac66ed992.jpg

با سلام خدمت نویسنده عزیز!
"نقد بی کینه دیگران بر کار ما پاداشی است که ارزش آن را باید دانست"
رمان"رقص روی شیشه" بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا دو روز صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود.
پس از مطالعه نقدها، موظفید رمان خود را ویرایش کنید.
اگر سوالی در زمینه رمان‌نویسی و چگونگی تغییر رمانتان داشتید می‌توانید در همین تاپیک از منتقد همراه خود...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : N.Karevan❀

Hoora_Ab

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
229
پسندها
5,412
امتیازها
20,913
مدال‌ها
11
  • #2
«به نام او که عهدش وفاست»
نقد همراه رمان "رقص روی شیشه"
#8

سری به معنای فهمیدن تکان دادم و بلند شدم، به سمت اتاقم رفتم و موبایلم را از داخل جیب مانتوام برداشتم و روشنش کردم.(وقتی کلماتی نظیر مانتو، پالتو و ... که به حرف "و" ختم میشن ضمیر می‌گیرن، با کمک "ی" میانجی به کلمه‌ی بعد می‌چسبن. مثل: مانتویم، مانتویش، پالتویت) با سیل عظیمی از پیامک روبه‌رو شدم. (این جمله انگار وسط متن گنجونده شد ولی ارتباط روانی با متن نداره. مثلاً می‌تونید اون رو با یه "که" به جمله‌ی قبل ربطش بدین و برای جلوگیری از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Hoora_Ab

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
229
پسندها
5,412
امتیازها
20,913
مدال‌ها
11
  • #3
نقد همراه رمان "رقص روی شیشه"
#9

(نویسنده‌ی عزیز، پیش از آغاز نقد این پارت، یه نکته رو میگم و در ادامه هر جا به برخوردم فقط یه اشاره‌ی کوتاه می‌کنم؛ البته که توی پارت قبل هم گفتم اما نیاز نیست که شما حتماً حتماً این‌طور پایبند ادبی بنویسید که یه جاهایی به ناچار قلم خودش رو به سمت محاوره متمایل کنه. مثلاً، پارت اول که جلسه‌ی امتحان رو به تصویر کشیدید، به نظر می‌رسه که خیلی قشنگ‌تر میشد اگه درجه‌ی ادبی بودنش کم می‌شد و با کلمات ساده اما روان‌تر نوشته می‌شد.
البته، دچار سوء تعبیر نشید. اگر به نظرتون ادامه‌ی رمان اقتضای ادبی غلیظ رو داره، پس روی وقایع اولیه به نحوی کار کنید که با چنین نثری...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Hoora_Ab

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
229
پسندها
5,412
امتیازها
20,913
مدال‌ها
11
  • #4
نقد همراه رمان "رقص روی شیشه"
#10

آرام کنارش نشستم؛(.) چشم‌هایم را گرد کردم و با لحنی مظلومانه گفتم:
- مامان جون، من امشب خونه‌ی نازنین دعوتم. لطفاً میشه اونجا برم!(جمله یکم غریبه و انگار جابه‌جایی اجزا داره. احتمالاً به این شکل آشنا‌تر باشه:
میشه برم اون‌جا؟ لطفاً!)

می‌خوایم درس بخونیم.
مامان همان‌طور که پیراهن آبی بابا را می‌دوخت، بدون آن که سرش را بالا بگیرد، گفت:
- نه!
چشم‌هایم را در حدقه چرخی دادم. دست‌هایم را به معنای خواهش درهم قفل کردم و با لحنی پر از حرص گفتم:
- تو که آخر می‌ذاری برم،(؛) باز چرا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Hoora_Ab

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
229
پسندها
5,412
امتیازها
20,913
مدال‌ها
11
  • #5
نقد همراه رمان "رقص روی شیشه"
#11

سرم را بین دستانم گرفتم، دستی به صورتم کشیدم و سرم را بالا گرفتم.("سرم را ... گرفتم" دقیقاً دوبار اوی همین عبارت تکرار شده. تکرار واژه یا عبارت پالس جذابیت متن رو کاهش می‌ده. می‌تونید به شکل زیر بازنویسیش کنید:
سرم را بین دستانم گرفتم، دستی به صورتم کشیدم و نگاه خیره‌ام را به خیابان دوختم.)

- رسیدیم؟
بابا نگاهی آرامی انداخت و گفت:
- اگه دوروبرت(دور و برت... بین کلمه واو عطف اومده و نیازی به نیم‌فاصله نیست.) رو نگاه کنی، متوجه میشی که رسیدیم.(!)
از شیشه به بیرون نگاه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
عقب
بالا