متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

نقد همراه نقد همراه رمان مادامی در سیاهی افکارم |ستاره لطفی/ توسط شورای نقد

  • نویسنده موضوع N.Karevan❀
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 1
  • بازدیدها 187
  • کاربران تگ شده هیچ

N.Karevan❀

نویسنده انجمن
سطح
25
 
ارسالی‌ها
598
پسندها
15,450
امتیازها
35,373
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #1
558905_42a0970b60d7650602b1434ac66ed992 (1).jpg
با سلام خدمت نویسنده عزیز!
"نقد بی کینه دیگران بر کار ما پاداشی است که ارزش آن را باید دانست"
رمان"مادامی در سیاهی افکارم" بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا دو روز صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود.
پس از مطالعه نقدها، موظفید رمان خود را ویرایش کنید.
اگر سوالی در زمینه رمان‌نویسی و چگونگی تغییر رمانتان داشتید می‌توانید در همین تاپیک از منتقد همراه خود سوالاتتان را شرح دهید.
همچنین قبل از هر ویرایش اساسی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : N.Karevan❀

fatemeh^_^

کاربر انجمن
سطح
13
 
ارسالی‌ها
486
پسندها
2,777
امتیازها
14,573
مدال‌ها
14
  • #2
"به نام خداوند لوح و قلم"


«24 دسامبر، دالاس‌تن/آمریکا»

در یکی از شب‌های سرد و یخبندان، تاریکی شهر دالاس‌تن را در خود بلعیده بود و وزش باد سوزناک، خبر از زمستانی سخت و پر از مشقت می‌داد. ناتالی والتون مانند همیشه و روزگارانی که در عمرش گذرانده بود، کنج اتاقک تاریک و سردش نشسته بود و به خود می‌لرزید. چشمانش خواب می‌خواستند؛ اما ناتالی خواهان بیدار ماندن بود و از راه رسیدن مادرش. در همان لحظه، صدای خش‌خش رادیوی قدیمی و خاک خورده‌اش که بر روی طاقچه‌ٔ کنار در اتاق بود، بلند شد و پس از آن زنی با صدای سرد و خشدار(خش‌دار)، نجوایی آرام سر داد:
- در بیست و سه دسامبر، در شهر دالاس‌تنِ آمریکا اتفاقات عجیبی رخ داد و همه را در حیرت و سرگشتگی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : fatemeh^_^
عقب
بالا