متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

نقد همراه نقد همراه رمان افسون نمسیس |Nightmare.G_M/توسط شورای نقد

  • نویسنده موضوع N.Karevan❀
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 11
  • بازدیدها 360
  • کاربران تگ شده هیچ

N.Karevan❀

نویسنده انجمن
سطح
25
 
ارسالی‌ها
598
پسندها
15,450
امتیازها
35,373
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #1
558905_42a0970b60d7650602b1434ac66ed992.jpg

با سلام خدمت نویسنده عزیز!
"نقد بی کینه دیگران بر کار ما پاداشی است که ارزش آن را باید دانست"
رمان"افسون نمسیس" بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا دو روز صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود.
پس از مطالعه نقدها، موظفید رمان خود را ویرایش کنید.
اگر سوالی در زمینه رمان‌نویسی و چگونگی تغییر رمانتان داشتید می‌توانید در همین تاپیک از منتقد همراه خود...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : N.Karevan❀

پرینز

پرسنل مدیریت
مدیر بُعد میانه
سطح
21
 
ارسالی‌ها
4,883
پسندها
13,974
امتیازها
51,173
مدال‌ها
23
سن
30
  • مدیر
  • #2
به نام خداوند عشق و لبخند
سلام
نقد همراه رمان افسون نمسیس
نویسنده: amante_wx Nightmare.G_M
منتقد:ف.زینلی
پست4

دانمارک:(در اینجا بهتر است نویسنده عزیز ذکر کند که راوی کدام یک از شخصیت های رمان است یا اینکه با تاریخ ذکر کند بهتر است زیرا مخاطب هنوز با فضای رمان آشنا نیست بهتر است کمی اطلاعات دهد.)
روی طاقچه نشسته بود و پیشانی‌اش را به پنجره چسبانده بود. از سرما می‌لرزید ولی قصد نداشت خودش را ببخشد.(،) اشک از چشمش سر خورد و روی گونه‌اش افتاد.(،) چشم‌هایش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

amante_wx

رو به پیشرفت
سطح
11
 
ارسالی‌ها
206
پسندها
7,260
امتیازها
21,013
مدال‌ها
9
  • #3
فاطمه جان داخل پارانتز‌های قرمز که ویرگول گذاشتی اونا درستن؟ اونا رو ویرایش بزنم؟
 

پرینز

پرسنل مدیریت
مدیر بُعد میانه
سطح
21
 
ارسالی‌ها
4,883
پسندها
13,974
امتیازها
51,173
مدال‌ها
23
سن
30
  • مدیر
  • #4
پست 5
قصد نداشت معلم آینده‌اش را به اتاق مهمان راهنمایی بکند.(،) اعتمادی به او نداشت.(،) شاید به خاطر اینکه نمی‌توانست در خاطرات او نفوذ کند و این اولین بار بود.(،) احساس حقارت می‌کرد.(،) بی‌اعتمادی مثل خوره به جانش افتاده بود.(،) تنها دلیلی که باعث می‌شد او را در خانه‌اش نگه دارد این بود که شک نداشت او جرج اسکای، معلم زیست شناسی‌اش است.
از پله‌های کنار در ورودی بالا رفت.(،) در طبقه‌ی بالا چهار اتاق وجود داشت که در همه‌ی آنها(آن‌ها)...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

پرینز

پرسنل مدیریت
مدیر بُعد میانه
سطح
21
 
ارسالی‌ها
4,883
پسندها
13,974
امتیازها
51,173
مدال‌ها
23
سن
30
  • مدیر
  • #5
فاطمه جان داخل پارانتز‌های قرمز که ویرگول گذاشتی اونا درستن؟ اونا رو ویرایش بزنم؟
عزیزم چند دقیقه صبر کن بعد کامل برات توضیح میدم
 

پرینز

پرسنل مدیریت
مدیر بُعد میانه
سطح
21
 
ارسالی‌ها
4,883
پسندها
13,974
امتیازها
51,173
مدال‌ها
23
سن
30
  • مدیر
  • #6
پست 6
برلیان همیشه زرنگ بود.(،) فهمید کسی که ابتدا در را زده جرج نبوده زیرا توانسته بود در ذهن و خاطرات آن فرد نفوذ کند.(،) فهمیده بود آن فرد آشفته و ناراحت بوده ولی جرج شاد بود.(،) چیزی که خطر را برایش هشدار داده بود این بود که نمی‌توانست وارد ذهن طرف مقابلش شود.(،) چرا باید یک نفر در این هوای سرد پنجره‌های ماشین را باز کند و سپس بستنشان را فراموش کند؟ چرا این مرد مسن باید نوزده ساعت رانندگی کند و استراحت نکند؟ چرا نباید کسی نگرانش شود و زنگ نزند؟ چرا بعد از آن همه رانندگی خسته نبوده و الان نخوابیده است؟ چرا باید در...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

پرینز

پرسنل مدیریت
مدیر بُعد میانه
سطح
21
 
ارسالی‌ها
4,883
پسندها
13,974
امتیازها
51,173
مدال‌ها
23
سن
30
  • مدیر
  • #7
پست 7
وقتی وارد سالن اجتماعات دبیرستان شد متوجه نگاه‌های متعجب و کنجکاو دانش‌آموزان شد.(در اینجا بهتر بود که در مورد مکان توصبف صورت می گرفت تا مخاطب با فضای آنجا آشنا شود، بهتر این یک مکان را در نظر بگیرد و سپس از روی آن توصیف شود تا واقعی تر باشد)(،) به یاد آورد که چهره‌ی ماورایی‌اش را مخفی نکرده است.(،) دیگر کاری از دستش بر نمی‌آمد.(،)‌ چشم‌های ارغوانی با رگه‌های زردش زیادی عجیب بود ولی از آن عجیب‌تر ساکن شدنش در خانه‌ی متروکه‌ای بود که شایعات زیادی در مورد آن گفته می‌شد.(،) در کل برلیان کاترین دختر تازه‌ وارد عجیب شهر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

amante_wx

رو به پیشرفت
سطح
11
 
ارسالی‌ها
206
پسندها
7,260
امتیازها
21,013
مدال‌ها
9
  • #8
سلامی دوباره
این نکته‌ی دوم که واسه پست هفتم گفتید:
2. در بافت رمان از دو نثر متفاوت استفاده کردید منولوگ ادبی است در صورتی که دیالوگ شخصیت‌ها محاوره‌ای است که این دو نثر باهم در یک رمان جا نمی شوند، پس بهتر است از یک نثر واحد یعنی یا کاملا ادبی یا کاملا محاوره‌ای استفاده کنید.
خب آخه شخصیت‌ها با هم ادبی حرف نمیزنن که. مونولوگ‌ها رو ادبی نوشتم چون اونطوری راحتتر میتونستم توصیف کنم ولی واسه دیالوگ‌ها سخته که بخوام ادبی استفاده کنم-__
 

amante_wx

رو به پیشرفت
سطح
11
 
ارسالی‌ها
206
پسندها
7,260
امتیازها
21,013
مدال‌ها
9
  • #9
سلامی دوباره
این نکته‌ی دوم که واسه پست هفتم گفتید:
2. در بافت رمان از دو نثر متفاوت استفاده کردید منولوگ ادبی است در صورتی که دیالوگ شخصیت‌ها محاوره‌ای است که این دو نثر باهم در یک رمان جا نمی شوند، پس بهتر است از یک نثر واحد یعنی یا کاملا ادبی یا کاملا محاوره‌ای استفاده کنید.
خب آخه شخصیت‌ها با هم ادبی حرف نمیزنن که. مونولوگ‌ها رو ادبی نوشتم چون اونطوری راحتتر میتونستم توصیف کنم ولی واسه دیالوگ‌ها سخته که بخوام ادبی استفاده کنم-__
پرینز JفاطمهزینلیP
 

پرینز

پرسنل مدیریت
مدیر بُعد میانه
سطح
21
 
ارسالی‌ها
4,883
پسندها
13,974
امتیازها
51,173
مدال‌ها
23
سن
30
  • مدیر
  • #10
عزیزم منولوگ و دیالوگ هر دو باید از یک نثر استفاده بشه اگه ادبیه ادبی اگر محاوره است محاوره.
نباید تضاد در نثر رمان دیده بشه
 
عقب
بالا