گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان یکه سوار | سمیه رضایی(گندم) نویسنده‌ی افتخاری انجمن یک رمان

[masihe.ch]

سلام ...تبریک بابت قلم زیبا تون...قبلا سعادت خواندن رمانتان را داشتم ...با خواندن هر پارت از رمانتان خودم را در خانه اربابی تصور میکنم که تا کنون ندیده ام اما با قلم شما انگار در ان زندگی کرده ام...ممنون از حسی که در نوشته تان به من دادین.

 

[سمیه رضایی(گندم)]

سلام ...تبریک بابت قلم زیبا تون...قبلا سعادت خواندن رمانتان را داشتم ...با خواندن هر پارت از رمانتان خودم را در خانه اربابی تصور میکنم که تا کنون ندیده ام اما با قلم شما انگار در ان زندگی کرده ام...ممنون از حسی که در نوشته تان به من دادین.

سلام جانا، ممنون بابت وقتی که گذاشتید، شما به بنده و یکه‌ سوارم لطف دارید

 

[روجا]

سلام نویسنده جان از ابتدا همراه رمان جذاب شما بودم و این همخوانی موجب شد تا نظرم رو بگم. داستان متفاوت و نامتعارفی رو شروع کردین که قابل تحسینه و البته به شدت سخت. تصویر سازی دهه‌های خیلی دور به مهارت و هنروری نیاز داره که شما به نحو احسنت البته در حد بضاعت اطلاعات بنده براومدین. امیدوارم در پیش برد هر چه توانمند رمان موفق باشید.

 

[سمیه رضایی(گندم)]

سلام نویسنده جان از ابتدا همراه رمان جذاب شما بودم و این همخوانی موجب شد تا نظرم رو بگم. داستان متفاوت و نامتعارفی رو شروع کردین که قابل تحسینه و البته به شدت سخت. تصویر سازی دهه‌های خیلی دور به مهارت و هنروری نیاز داره که شما به نحو احسنت البته در حد بضاعت اطلاعات بنده براومدین. امیدوارم در پیش برد هر چه توانمند رمان موفق باشید.

سلام جان دل.
ممنونم بابت وقتی که گذاشتید، شما به بنده لطف دارید.

 

[سمیه رضایی(گندم)]

چرا باقی دوستان نظری ندادن؟

 

[آریانه.م]

سلام عزیزم رمانتون رو خوندم .عالی بود و قلم‌تون واقعا برام دلنشین بود.

 

[سمیه رضایی(گندم)]

سلام عزیزم رمانتون رو خوندم .عالی بود و قلم‌تون واقعا برام دلنشین بود.

سلام جانا، ممنونم بابت وقتی که گذاشتید. لطف دارید.

 

[Shiva.Panah]

با سلام و عرض خسته نباشید خدمت نویسنده‌ی عزیزم، سمیه جان. بنده از ابتدای داستان همراه این اثر بسیار زیبا و دلنشین بودم و ان‌شاءالله تا آخر داستان هم همراه خواهم بود. در رابط رمان یکه‌سوار این امکان هست که نکات بسیار مفید و حائز پسندیده‌ای رو به خوبی مشاهده کرد. روایاتی از پسر تبعیدی که حال معلم‌خانه‌ی فرزند ارباب، به منظور گلاب شده و این راه تقدیر نامعلومی برای این پسر رقم زده. رویارویی با ماهتابان و دل باختن به این دختر، اتفاقات درون خانه‌ی اربابی، عشق گلاب، همه و همه دربرگیرنده‌ی داستان هستن و این اثر رو متفاوت و فاقد کلیشه جلوه دادن.
عنوان رمان یکه‌سوار ایهامی در خودش جای داده که دو منظور از این تک‌کلمه به جا می‌ذاره. معنای اول به فرد زبردست و خبره‌‌ای که در اسب‌سواری بسیار...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[FATEME078❁]

‌پیش از خوندن رمان درک درستی از عنوان نداشتم و همین‌طور خلاصه هم من رو می‌برد به سمتی که فکر کنم قسمت عاشقانه رمان برمی‌گرده به عشق دختر ارباب(گلاب) و هیرمان. در صورتی که حالا بعد‌ از خوندن آخرین پارت کاملاً با فضای داستان آشنا شدم و چشم آبی‌ هیرمان رو به عنوان شخصیت تأثیر گذار در روند رمان می‌بینم.
قلم نویسنده و همین‌طور نوع روایت به‌قدری جذاب بود که یک‌لحظه هم نمی‌شد از خوندن داستان دست کشید. موقعی که رسیدم به پارت آخر چهره‌ام کاملاً درهم شد! دلم می‌خواست باز هم پارت‌های یکه سوار رو ببینم.
خیلی کم پیش میاد رمانی رو بی‌وقفه دنبال کنم اما داستان عمارت اربابی و دسیسه‌های میمنت و شمسی و مظلومیت نوردخت و گل‌بهارِ طفلک و طوقی بخت برگشته و همین‌طور جنگ هیرمان با قباد بر سرماه‌تابان همه...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[سمیه رضایی(گندم)]

با سلام و عرض خسته نباشید خدمت نویسنده‌ی عزیزم، سمیه جان. بنده از ابتدای داستان همراه این اثر بسیار زیبا و دلنشین بودم و ان‌شاءالله تا آخر داستان هم همراه خواهم بود. در رابط رمان یکه‌سوار این امکان هست که نکات بسیار مفید و حائز پسندیده‌ای رو به خوبی مشاهده کرد. روایاتی از پسر تبعیدی که حال معلم‌خانه‌ی فرزند ارباب، به منظور گلاب شده و این راه تقدیر نامعلومی برای این پسر رقم زده. رویارویی با ماهتابان و دل باختن به این دختر، اتفاقات درون خانه‌ی اربابی، عشق گلاب، همه و همه دربرگیرنده‌ی داستان هستن و این اثر رو متفاوت و فاقد کلیشه جلوه دادن.
عنوان رمان یکه‌سوار ایهامی در خودش جای داده که دو منظور از این تک‌کلمه به جا می‌ذاره. معنای...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.