یکی از فانتزیام به وقوع پیوست! مامانم از بیرون اومد تا اومد از چیپسم برداره گفتم: اول دستاتو بشور! آقا یک حالی داد که نگو فقط یکم شکستگی پاهام اذیتم میکنه ولی تمام کبودیام خوب شده! تازه دکتر گفته: هفته دیگه گچ دست و پامم باز میکنه...!!!
از خواب پاشدم دیدم کسی خونه نیست! زنگ زدم به مامانم میبینم صدا جیغ و داد و سوت میاد! میگم: مامی! کجایین؟ مامانم با خوشحالی: ما اومدیم شهر بازی تو مگه باهامون نیستی؟...!!!
آب استخر ویلامون طوری یخ زده که میتونم با پرادوی خودم!(دقت کنید مال خودم) برم روی یخش وایسم و دو ساعت با آیفونم (5S) صحبت کنم. چیه؟ آرزو که بر جوانان عیب نیست...!!!
یکی از قابلیتهای بسیار ارزشمندی که مامان من داره تو رند کردنه ساعته!! به طور مثال صبح که میخواد منو بیدار کنه ساعت که میشه9:05 دیگه نمیگه 9 میگه پاشو ساعت 10 شد...!!!