- ارسالیها
- 2,443
- پسندها
- 18,979
- امتیازها
- 53,173
- مدالها
- 28
- نویسنده موضوع
- #1
آواداکداورا
صدای خشخش شنلش، صدای شومی بود که در شب هالووین، در دره گودریکهالو طنین انداز شد. ثانیهثانیه حضور منحوسش در آن دهکده کوچک تجلیگر وحشت و هراس بود.
قدمهای شومش، گامبهگام هری کوچک را به سمت آیندهای پر هیاهو سوق میداد. ولدمورت در خانه پاترها، با بر زبان راندن یک ورد، آری تنها یک ورد ممنوعه سرنوشت هری را قبل از هرآنچه که، تقدیر مقدر کرده بود، به سوی ارباب مرگ شدن سوق داد. یک ورد ساده_البته نه چندان ساده_که در پی آن، موج نفرتی ویرانگر، شمع زندگانی لیلی و جیمز پاتر را برای همیشه بی فروغ کرده و دستان مادری را که بیباکانه برای نجات فرزندش از هم گشوده شده بود، حریصانه در کام مرگ فرو برد.
آوای ممنوعهای که آن شب، محفل گرم و کوچک پاترها را وایران ساخت، یکی از سهگانه...
صدای خشخش شنلش، صدای شومی بود که در شب هالووین، در دره گودریکهالو طنین انداز شد. ثانیهثانیه حضور منحوسش در آن دهکده کوچک تجلیگر وحشت و هراس بود.
قدمهای شومش، گامبهگام هری کوچک را به سمت آیندهای پر هیاهو سوق میداد. ولدمورت در خانه پاترها، با بر زبان راندن یک ورد، آری تنها یک ورد ممنوعه سرنوشت هری را قبل از هرآنچه که، تقدیر مقدر کرده بود، به سوی ارباب مرگ شدن سوق داد. یک ورد ساده_البته نه چندان ساده_که در پی آن، موج نفرتی ویرانگر، شمع زندگانی لیلی و جیمز پاتر را برای همیشه بی فروغ کرده و دستان مادری را که بیباکانه برای نجات فرزندش از هم گشوده شده بود، حریصانه در کام مرگ فرو برد.
آوای ممنوعهای که آن شب، محفل گرم و کوچک پاترها را وایران ساخت، یکی از سهگانه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.