متون و دلنوشته‌ها ~ مـرداد ~

  • نویسنده موضوع Anna Karenina
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 18
  • بازدیدها 587
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Anna Karenina

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
24/1/21
ارسالی‌ها
264
پسندها
464
امتیازها
3,113
مدال‌ها
5
سطح
4
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
|مرداد|
|یک تابستان سرد|


اسپم ممنوع!



 

Anna Karenina

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
24/1/21
ارسالی‌ها
264
پسندها
464
امتیازها
3,113
مدال‌ها
5
سطح
4
 
  • نویسنده موضوع
  • #2
به کجا بگریزم؟ تو جهان را می‌آکنی. از تو می‌توانم فقط به تو بگریزم.
#مارگریت_یورسنار


جنگل‌های استوایی بورنئو و امریکای جنوبی از بین می‌روند... تا راه برای چه باز شود؟
از کتابِ #گربه‌_درون


خانه زیبا نیست
و تو با خواب می‌آمیزی
تا از این‌همه بگریزی
#منوچهر_آتشی


 

Anna Karenina

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
24/1/21
ارسالی‌ها
264
پسندها
464
امتیازها
3,113
مدال‌ها
5
سطح
4
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
.
کتاب شی‌ای اسرارآمیز است و به محض اینکه به جهان راه می‌یابد هر واقعه‌ای امکان‌پذیر می‌شود.
ممکن است فتنه‌ای به بار آورد و آدم نمی‌تواند برای جلوگیری از آن کاری انجام دهد.
آنچه پیش می‌آید چه خوب باشد، چه بد، کاملاً از اختیار نویسنده جدا است.

از کتابِ #هیولا (#لویاتان)
#پل_استر


 

Anna Karenina

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
24/1/21
ارسالی‌ها
264
پسندها
464
امتیازها
3,113
مدال‌ها
5
سطح
4
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
هر عقیده‌ای محترمه؟!
باشه!
این حرفِ شماهاس،
من خلافِ اینو میگم!
اینم عقیده‌ی منه
پس بهش احترام بذارین!
#ژاک_پره‌_ور


بعضی آدم‌ها، با خداحافظی تمام نمی‌شوند.
#بهومیل_هرابال


 

Anna Karenina

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
24/1/21
ارسالی‌ها
264
پسندها
464
امتیازها
3,113
مدال‌ها
5
سطح
4
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
اما خب البته آدم می‌تواند فرار کند، حتی اگر دارد استراحت می‌کند می‌تواند فرار کند.
نه لزوماً اما می‌تواند. بله هم که بگوید باز می‌تواند فرار کند.
و فرار که کند خب دیگر هیچوقت برنمی‌گردد، حتی اگر همه بیفتند دنبالش.

از کتابِ #آیدا
#گرترود_استاین


 

Anna Karenina

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
24/1/21
ارسالی‌ها
264
پسندها
464
امتیازها
3,113
مدال‌ها
5
سطح
4
 
  • نویسنده موضوع
  • #6

همیشه می‌توان از رابطه‌ای عاشقانه، چیزهای زیادی درباره‌ی معنای هستی خویش آموخت.
#سورن_کیرکگور

من باید بگویم که جهان فقط اینجا و همه‌اش همین است.
#برتراند_راسل

زنی که روی پلّه در تاریکی بایستد و گوش به موسیقیِ دوردستی بدهد، مظهرِ چیست؟
از کتابِ #دوبلینی‌_ها
#جیمز_جویس


 

Anna Karenina

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
24/1/21
ارسالی‌ها
264
پسندها
464
امتیازها
3,113
مدال‌ها
5
سطح
4
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
اکنون دیگر
نه رویایی برای رویاپردازان
نه ترانه‌ای برای نغمه‌سرایان
باقی مانده است.
تاریکی
و سرما
بر سرزمین‌هایی گسترده است.
رویا، اما
باز خواهد گشت
و ترانه
قفل زندانش را
خواهد شکست.

#لنگستون_هیوز
ترجمه: #احمد_پوری



 

Anna Karenina

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
24/1/21
ارسالی‌ها
264
پسندها
464
امتیازها
3,113
مدال‌ها
5
سطح
4
 
  • نویسنده موضوع
  • #8
چشم من
چشمه‌ی زاینده‌ی اشک
گونه‌ام بسترِ رود
کاشکی همچو حبابی بر آب
در نگاه تو
رها می‌شدم از بود و نبود
#حمید_مصدق‏

مرا فرشی نیست
تا در راهت بیفکنم
مرا تنها یک رویاست
و آن را در پایت می‌افکنم
گام‌هایت را بر رویایم بگذار
اما پایت را سخت بر آن مفشار
زیرا آنچه زیر پای توست
رویای من است
#ویلیام_باتلر_ییتس


 

Anna Karenina

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
24/1/21
ارسالی‌ها
264
پسندها
464
امتیازها
3,113
مدال‌ها
5
سطح
4
 
  • نویسنده موضوع
  • #9
سفسطه‌ی زشتی است اینکه می‌گویند رنج موجبِ اعتلای هنر می‌شود؛
رنج کور می‌کند، کر می‌کند، ویران می‌کند و اغلب می‌کُشد.
#جوزف_برودسکی

سابقاً پیروزی را چیزی می‌پنداشتند که دارای بال است؛ ولی نه،
پیروزی پاهایی دارد سنگین و خراشیده و پوسیده از خون و غبار.
از کتابِ #سقوط_پاریس
#ایلیا_ارنبورگ
 

Anna Karenina

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
24/1/21
ارسالی‌ها
264
پسندها
464
امتیازها
3,113
مدال‌ها
5
سطح
4
 
  • نویسنده موضوع
  • #10
من مبتلا به نوعی پارانویای وارونه‌ام: دائماً به مردم مظنونم که دارند برای شادکردنِ من نقشه می‌کشند.
از کتابِ #ناطور_دشت
#جى_دی_سلینجر


اگر می‌دانستی که قرار است چه اتفاقی بیفتد، اگر همه‌ی آن‌چه را که قرار است روی دهد می‌دانستی، اگر می‌دانستی که نتایج اقدام‌هایت چیست، نابود می‌شدی. ترجیح می‌دادی به سنگ تبدیل شوی.
نه می‌خوردی و نه می‌نوشیدی و نه می‌خندیدی و نه حتی از بستر برمی‌خاستی.
دیگر عاشق هیچ‌کس نمی‌شدی. جرأت نمی‌کردی که چنین کنی.
#مارگارت_اتوود
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا