نقد همراه نقد همراه رمان سنگ سرد | *mahsa*/توسط شورای نقد

N.Karevan❀

مدیر بازنشسته نقد + نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
29/7/20
ارسالی‌ها
601
پسندها
15,433
امتیازها
35,373
مدال‌ها
25
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
558905_42a0970b60d7650602b1434ac66ed992.jpg

با سلام خدمت نویسنده عزیز!
"نقد بی کینه دیگران بر کار ما پاداشی است که ارزش آن را باید دانست"
رمان"سنگ سرد" بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا دو روز صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود.
پس از مطالعه نقدها، موظفید رمان خود را ویرایش کنید.
اگر سوالی در زمینه رمان‌نویسی و چگونگی تغییر رمانتان داشتید می‌توانید در همین تاپیک از منتقد همراه خود...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : N.Karevan❀

ADLAYD

کاربر سایت
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
28/5/20
ارسالی‌ها
1,578
پسندها
10,934
امتیازها
31,873
مدال‌ها
21
سطح
20
 
  • #2
به نام خداوند لوح و قلم.


عنوان:‌ سنگ سرد
نویسنده:‌ *mahsa*
ژانر:‌ تراژدی،‌ عاشقانه
ناظر:‌ P A R I
منتقد:‌ fateme26



پست #5

امروز قراره پروا بیاد شرکت تا ببینم میشه روش حساب کرد یا نه؟ منشی حضورش رو اعلام کرد و گفتم بیاد داخل. پروا داخل اتاق شد، یه دختر که سادگی و معصومیت از چهره‌اش معلوم می‌شد.
من: بفرمایید بشینید.
روی نزدیک‌ترین صندلی به من نشست.[‌ اینجا توصیف حالات کم پردازش شده.‌ شخصیت پروا،‌ با مکث و طمانینه آمد،‌ سریع آمد، با ناز آمد و ...‌ . این‌ها توصیف نشده بودند.‌ نویسنده در آن دقت کند.]‌
من: خب شما سابقه کاری...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ADLAYD
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] (Luna)

sogol~R

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
31/5/20
ارسالی‌ها
860
پسندها
11,322
امتیازها
29,073
مدال‌ها
18
سطح
19
 
  • #3
#11

باید این ماجرا رو همین‌جا تموم کنم.
من: (من واژه‌ی مناسبی برای نشون دادنِ اینکه پروا داره صحبت می‌کنه نیست؛ سعی کن با ایجاد کردنِ لحن و نوعِ حرف زدنِ متفاوت، کاراکترها رو از هم متفاوت کنی.) ببین رهام، من چیزایی رو می‌دونم که تو نمی‌دونی!
رهام: چی؟
- پروا اون جوری که تو فک می‌کنی، نیست.
- من نمی‌دونم چی شده که تو، تو این چند وقت اینقد عوض شدی. اول که خودت پروا رو معرفی میکنی، (می‌کنی) با نگار صحبت می‌کنی تا نظر پروا رو راجب من بپرسه، حالا تو دو روز چی فهمیدی که اینجوری می‌کنی؟...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : sogol~R
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] (Luna)

sogol~R

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
31/5/20
ارسالی‌ها
860
پسندها
11,322
امتیازها
29,073
مدال‌ها
18
سطح
19
 
  • #4
#12

***
«رهام» (زیاد تغییر زاویه‌ی دید نده!)
بعد از کارای ترخیص، با کاوه به سمت خونه راه افتادیم.
کاوه: تو چرا قرصاتو نمی‌خوری؟
من: اگه درد داشته باشم، می‌خورم.
کاوه زد کنار و بهم نگاه کرد.
کاوه: یعنی چی هر وقت درد داشته باشی؟ این قرصا وامونده ساعت دارن!
من: اون قرصای وامونده رو اگه نخورم، زودتر از این دنیا خلاص میشم.‌ (لحن و احساساتشون رو بنویس.)
- تو چه مرگت شده؟
- نمی‌دونی نه؟ تازه با من آشنا شدی؟ تو این سه سال ندیدی چه اتفاقایی برام افتاد؟ اون از پروا، اونم از نفس!
از ماشیت کاوه پیاده شدم، حوصله حرفاشو نداشتم، با ماشین (با ماشینِ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : sogol~R
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] (Luna)

sogol~R

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
31/5/20
ارسالی‌ها
860
پسندها
11,322
امتیازها
29,073
مدال‌ها
18
سطح
19
 
  • #5
#13

بعد از کلی پیاده روی رسیدم خونه. کاوه بعد از مرگ نفس اومد پیشم تا من تنها نباشم، خدایی رفیق با مرامیه! رفتم تو خونه، خونه بهم ریخته بود، از کاوه بعید بود! (از کلمات تکراری استفاده نکن تا جمله قشنگ‌تر و روون‌تر بشه.)
من: کاوه! کاوه!
هیچ صدایی نیومد. دلم داشت شور می‌زد، (میزد) رفتم سمت اتاق خواب. کل خونه بهم ریخته بود، نکنه دزد اومده؟ نه، کدوم دزدی لنگه ظهر میاد؟ در اتاق کاوه رو باز کردم، کاوه رو زمین نشسته بود.
من: خب الاغ چرا جواب نمیدی؟
وقتی کاوه سرش رو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : sogol~R
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] (Luna)

sogol~R

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
31/5/20
ارسالی‌ها
860
پسندها
11,322
امتیازها
29,073
مدال‌ها
18
سطح
19
 
  • #6
#14

***
«کاوه» (تغییر زاویه دید رو به حداقل برسون.)
رهام رفت تا پیاده روی کنه، داره لجبازی می‌کنه. به سمت خونه مشترک خودم و رهام راه افتادم. دم در خونه یه ماشین آشنا پارک بود، ماشین پروا بود. رفتم تو خونه و با دیدن نیما و نگار، دهنم باز موند. (کلماتِ تکراری و پشت‌هم رو که آبی کردم حذف و جایگزین کن.)
من: نگار!
نگار: چی می‌گی (میگی) کاوه؟ تو خودت این بازی رو شروع کردی!
رو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : sogol~R
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] (Luna)

موضوعات مشابه

عقب
بالا