اشعار رهاشده کاربران مجموعه شعر باد مارا خواهد برد | آمین، ف.اسدی کاربران انجمن یک رمان

[Amen SaĐr]

به نام خالق حب!
نام دلنوشته:
باد مارا خواهد برد
نام نویسندگان: آمین، ف.اسدی
مقدمه:
باد مارا خواهد برد
و نسیم،
قصه‌گویِ اعتراف دستان ما به خط‌های پیوند زده‌ی دوستی،
خواهد بود!
و اکنون
بشنو!
صدای باران واژه‌ها را
میان ما
که به نگاه خاک،
تیره بخشند؛
به امید سبزه‌های نورس فردا!​

 

[R.Reyhani]

•| بسم رب العشق |•

ضمن عرض سلام و خوش آمد خدمت شما شاعر محترم؛
لطفاً قبل از شروع تایپ مجموعه اشعار خود، قوانین بخش را مطالعه کنید.
قوانین بخش اشعار کاربران

پس از ارسال بیست پست در دفتر شعرتان، می‌توانید درخواست نقد بدهید و از دیدگاه دیگر کاربران درباره اشعارتان، آگاه شوید.
تاپیك درخواست نقد و بررسی اشعار

پس از گذشت بیست پست از دفتر شعرتان،...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[G.ASADI]

از جحود یک پیوند تا معراج آن!
در آغوش تمام لحظه‌ها،
سوار بر نسیم،
خواندیم و رقصیدیم.
چنگ زدیم بر دو سوی این
بند پوسیده!
اما ناگه
یک گره کور نشاندیم،
از غم‌نشان‌هایی که زخم می‌زدند،
به خوش‌ترین نت‌های آواز دوستی...

 

[Amen SaĐr]

شب بخیر دیدار؛
حضور مارا
دریای خاموش بیداری بلعیده است
و جهانمان
دوتکه‌ایست که مرزش را
سپیدار
برسر هر غبارخاطره‌ای دوخته است!
و هیچ قاب عکسی،
از جنس یادگار
برطاقچه‌ی کودکی باقی نمانده است!
شب بخیر دیدار؛
قاب عکس‌های مارا
دستمانمان
به آتش کشیده‌اند
و چشمانمان
خاکسترش را با باد رهسپار!
شب بخیر دیدار؛
باید رفت
سفری‌یست سخت
باد مارا با خود خواهد برد... .

 

[Amen SaĐr]

صبح بی‌چلچله‌ها
مظهر دل‌تنگی‌ست
آوازه غریبانه‌ی خاطره نیست،
و چه ناپیدا
تعشق در مفهوم دو نگاه!
و رویا
پرکشیده از میان دو دست... .
صبح بی‌چلچله‌ها
مظهر دل‌تنگی‌ست
مظهر ابتلا به یاد محزونی‌ست
و چه محزون‌تر!
که زمان، تماشاگه
دوری و فراموشی‌ست!

 

[G.ASADI]

از خاطرات خشکیده
در میان انبوه شاخ و برگ‌های پیوند می‌گذریم...
در سایه‌ی محزون کودکی
از کومه‌سرای غم
ما
لبخند به لب، سبز می‌شویم
و غبار حزن آلود
با گذشته همراه می‌شود
و خاکسترهای سوخته‌ی خاطرات
بر تنمان پوستین می‌اندازد!
و چلچراغ رنگ‌ها به حضور خاکستریمان
آب حقیقت می‌پاشد... .