روی سایت فریادی ازسکوت!! |noname کاربرانجمن یک رمان

[sanam_gh_]

#محبوب
نام دلنوشته:فریادی ازسکوت
به قلم:noname .کاربرانجمن یک رمان

مقدمه :
امشب برمن است این تنهایی
گویی تکرارشبانه است که نداردپایانی
دگرسخنی برمیل نیست
بایدپذیرفت‌سکوت رایک‌وقتایی...
http://uupload.ir/files/cawr_faryad.jpg

 

[sanam_gh_]

یکروزی اززندگیت میادکه قلبتوهدیه میکنی به یک نفرکه
میشه دنیات،فکرمیکنی میشی دنیاش،بهترین خاطره هاراباهم میسازین،میشه بهترینت،بهترین چیزهارابرایش میخری‌وبهترینارابرای اون میخوای،میشه جان جانانت،جونتم واسش میدیاا!!.......عاشق میشی
دل میبندی وهرشب باهاش رویابافی میکنی که بهش میرسی واین همه‌تلاش میکنی که یک قدم به سمتش بری،اماخیال باطل،هرقدم که توجلومیری،اون یک‌قدم‌پاپس میکشه،اونجاست که رویاهات ویرانه میشه،کاخ هات تبدیل میشه به یک زیرزمین۱۲متری،هیچی واست نمیمونه،جزچشماش وجزخواهش وتمنای توچشمات که میگی نرو،اون میخنده و........اون‌میخنده ومیره،آره میره وتومیمونی بایک اتاق تنگ‌وتاریک ویک من که اون گوشه کز کرده وداره گریه میکنه وزجه میزنه واسه اون‌خاطره ها،واسه اون‌هوای دونفره ای که واسه من...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[sanam_gh_]

انسان ها قادر به فراموش کردن خاطره هاشون نیستند
امااولین خاطره ها ماندگارترین چیزی هست که‌میشود‌تجربه کردوبهترین حسی هست‌که دیگر‌تجربه نمیشود
امابهترین چیزهارامیشودهمیشه‌بدست‌آورد
خاطره‌ها سرآغازی ندارندوپایانی برای وصف آن‌نیست...

 

[sanam_gh_]

آسمان آبی
این جاده خوشبختی،قدم‌زدن های عاشقانه راطلب دارد
توکجایی که ببینی چه زیباست،گام برداشتن درمیان‌انبوهی ازدرختان‌و وزیدن نسیمی دلگشادرلابه لای بهار،
دراین‌جاده‌ بی کران وباآسمان آبی که درمیانه لکه های ازابر،خورشیدی پنهانیست که فقط توراطلب دارد!!

 

[sanam_gh_]

درسکوت من فریادهایی جاریست
باهوای دلی که همیشه بارانیست
دربغص من گریه هایی پنهانیست
خودمن‌،درخودمن انگاری زندانیست...

 

[sanam_gh_]

(دیوونه تو)
به اندازه کل کهشان ها وکل سیاره ها،کل این آدم هامن‌تورادوست دارم
شایدبه چشم نیاداین دوست دارم هایی که من به تومیگم
اگرتودردل من بوده،میدیدی که داردبه دیوانگی میکشدکارم
عاشقی راتجربه کردم،ولی باتولذت دنیارابردم
حس خوب باتوبودن به کل دنیامی ارزه
اینکه توکنارم باشی یک آرامش ابدیه
که هیچ چیزباتوبودن را،تجربه باتوبودن را،لذت باتوبودن راندارد
وقتی توکنارمی،همه ی غم وغصه های جهان را،خودم را،به فراموشی میسپارم
وقتی به چشمای توزل میزنم
وای،وای برآن روز،که به چشمای توخیره شدم و
دست وپای خودراگم کرده وتومیخندی‌به این حالم
شایدبگی این دیوونست
آری من دیوونه توهم،دیوونه تو.....

 

[sanam_gh_]

نگاه خستم خیره به مسیری ازرفت های بی برگشته
من هنوزردپایت را،دراین جاده یک طرفه آبپاشی میکنم
بااشک هایی که گاه وبی گاه درمیان گذشته ها میریزد
وباخاطراتت ورق میخورد
مرادرانتظارگذاشته ایی
حال خودت کجایی؟!!

 

[sanam_gh_]

عشق مثله مسئله ریاضیست
وهرکس به اندازه فهم خویش میتواندبه آن پاسخ دهد
دراین جامعه کجاست آن ریاضیدانی،که همچنین مسئله برایش ناچیزاست!!

 

[sanam_gh_]

میدونی چیه،زندگی یک تصویرسه بعدی ازخودشه
فضای داخلش،آنقدرتوراغرق خودش میکند
که گاهی یادت میرود
که شنابلدنبوده ای!!

 

[sanam_gh_]

باشم یانباشم!برحال‌شماداردچه سود؟
نداردزندگی اندک مرا،باشم یانباشم!
برحال شما نداردفرق مرا!
باشم یانباشم!حال که نرسدآوازه ام به آسمان چه سود!