روی سایت فریادی ازسکوت!! |noname کاربرانجمن یک رمان

[sanam_gh_]

میان من وتوفاصله هاست
خاطرات درگذشته هاست
حال جای تومیان ستاره هاست
من یک بی توبودن راطلب کارکهکشان هاست
من یک بی توبودن راطلب کارکهکشان‌هاست.......

 

[sanam_gh_]

تنهای،تنهادرگذرغم ها،میگذردهمچوخواب
ازسراین آدما
سختی های مراازبدی های چوتوخواندن ومن همچوآواره هادرکوچه های سکوت،بادیواره های آدمی به سوی رهگذران میروم....
توآسمان من وتوفرق های جاریست
تومیروی به سمت یاربازنجیره های دلبران
من سیردنیای خودم،تنهااسیرغم ها
حال توبمان بادگران،که وای بحال دگران!!!

 

[sanam_gh_]

یک موقع های دروغکی میگفتی دوست دارما
واسه من باورش سخت بود
کجایی الان که به دروغ هات معتادشدم!!

 

[sanam_gh_]

منویک قلب پره درد،یک دختربی احساس وسرد
هنوزم خیال گذشته هافراموش نمیشه،نمیگذره ساعت ها،خاطراتش هنوزهم عذابم‌میده،شده مثله زهرتلخ
منوشبایی که بایادتومغزه شده هنگ،
سخت گذشت وداره میگذره نبودت،تودنیای من،
به رخم میکشه تنهایی رواین حس دلتنگی گند،
محتاجم به یک‌آلزایمرقوی،وجودش‌لازمه ازاین به بعد....

 

[sanam_gh_]

مرازرسم زمانه چه سزاییست
تودانی‌خدایاهرچه‌اید پیش را
نداهی ده،چوماخسته دلانی را
که محزون دورانم،بگیرهرآنچه دارم را

 

[roro nei30]

خسته نباشید