ماده آهوی چمن هوبره ی سینه بلور آخرین قطارمه یه بلیط یه جای دور
چشم بادوم دهن مثه شبارو کجا کرده بدر وای مامانی قلبمو داغون کرده این گرگ پدر
هر پسر بچه که راهش به خیابونه تو خورد یه شبه مرد شد و یکه به میدون زد و مرد
چشممون خورد به هم صاعقه زد پلکم سوخت نیزه هات جمجمه مو بد به گلوبند تو دوخت
خنده هاتم الکی بغضاتم اند دروغ د نخند گرگ پدر اونم تو این شهر شلوغ
پیشه چشم همه از خودم یلی ساختم پیشه چشمای تو اما سپر انداختم