نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

تفسیر شعر شرح و تفسیر غزل شماره 5 دیوان سعدی شیرازی

  • نویسنده موضوع SAN.SNI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 12
  • بازدیدها 1,005
  • کاربران تگ شده هیچ

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #1

"به نام الله"​

شاعر : ابو محمد مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی​

کتاب : دیوان اشعار​

قالب شعر : غزل​

آدرس شعر : شرح و تفسیر غزل شماره 5 دیوان سعدی شیرازی​

 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #2

شبِ فِراق نخواهم دواجِ دیبا را / که شب دراز بُوَد خوابگاهِ تنها را​

ز دست رفتنِ دیوانه عاقلان دانند / که احتمال نمانده ست ناشکیبا را​

گرش بینی و دست از ترنج بشناسی / روا بُوَد که ملامت کنی زلیخا را​

چنین جوان که تویی ، بُرقعی فرو آویز / وگرنه ، دل برود پیرِ پای برجا را​

تو آن درختِ گُلی ، کِاعتدالِ قامت تو / ببُرد قیمت سروِ بلند بالا را​

دگر به هر چه تو گویی ، مخالفت نکنم / که بی تو عیش میسر نمی شود ما را​

دو چشم باز نهاده ، نشسته ام همه شب / چو فرقدین و ، نگه می کنم ثریا را​

شبی و شمعی و جمعی ، چه خوش بُوَد تا روز / نظر به روی تو ، کوریّ...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #3

شبِ فِراق نخواهم دواجِ دیبا را / که شب دراز بُوَد خوابگاهِ تنها را


در شبِ جدایی از یار ، بستر حریر به کارم نمی آید . زیرا شب در خوابگاه عاشقِ تنها به درازا می کشد و بودن لحافِ حریر موجب خوابِ آرام نخواهد شد .

دواج = لحاف ، بستر و رختخواب
دیبا = حریر و ابریشم
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #4

ز دست رفتنِ دیوانه عاقلان دانند / که احتمال نمانده ست ناشکیبا را


فقط عاقلان می دانند که عاشق دیوانه چگونه بی قرار و پریشان شده است ، چرا که آدم بی قرار و ناشکیبا نمی تواند این را دریابد .

احتمال = تحمل و بردباری
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #5

گرش بینی و دست از ترنج بشناسی / روا بُوَد که ملامت کنی زلیخا را


اگر یوسف را ببینی و شیفته نشوی و دستِ خویش را نبری ، آنگاه می توانی زلیخا را از عشق یوسف سرزنش نمایی .

ترنج : میوه ای است معروف و مشهور و بسیار معطر که از نارنج بزرگتر و از جنس مرکبات است . پوست آن را مربا سازند ، بالنگ

زلیخا : دختر شاه مغرب به نام طیموس و همسر عزیز مصر موسوم به فوطیفار بود . زلیخا عاشق یوسف بود اما یوسف به عشق او وقعی نمی نهاد . سرانجام کار زلیخا در این عشق به رسوایی کشید . زنان مصر زلیخا را در عشق یوسف نکوهش می کردند . از اینرو ، زلیخا آنان را به تماشای یوسف گرد آورد تا به زیبایی یوسف مقرّ آیند و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #6

چنین جوان که تویی ، بُرقعی فرو آویز / وگرنه ، دل برود پیرِ پای برجا را


بدینسان که تو جوان و زیبایی ، لازم است روی بندی بر چهره بیاویزی ، وگرنه پیرِ استوار و مقاوم نیز دل از کف می دهد و عاشق می گردد .

برقع = روی بند و نقاب زنان
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #7

تو آن درختِ گُلی ، کِاعتدالِ قامت تو / ببُرد قیمت سروِ بلند بالا را


تو از لحاظِ زیبایی به سانِ آن درختِ گُلی هستی که راستی و تناسب قد و قامت ، سروِ بلند بالا را بی قدر کرده است .

اعتدال = راستی و تناسب
قیمت = ارزش و اعتبار و آبرو
بالا = قد و قامت
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #8

دگر به هر چه تو گویی ، مخالفت نکنم / که بی تو عیش میسر نمی شود ما را


دیگر با هر چیزی که بگویی یا بخواهی ، مخالفت نشان نمی دهم . زیرا بدون تو شادی برای ما مهیّا نمی شود .

عیش = شادی و شادمانی ، زندگی خوش
میسر شدن = ممکن گشتن ، مهیا شدن
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #9

دو چشم باز نهاده ، نشسته ام همه شب / چو فرقدین و ، نگه می کنم ثریا را


در تمام طول شب بیدار نشسته و دیدگانِ خویش را به سانِ فرقدین باز نگه داشته و خوشۀ پروین را می نگرم ، یعنی انتظار می کشم.

فرقدین = دو بردارن ، و آن دو ستارۀ پیشین است از هفت اورنگ کهین یا دب

دو چشم به غرقدین تشبیه شده است
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #10

شبی و شمعی و جمعی ، چه خوش بُوَد تا روز / نظر به روی تو ، کوریّ چشمِ اعدا را


چه خوش است که در شبی و در پرتو شمعی من و تو با هم باشیم ، و به کوری چشمِ دشمنان ، من تا سحرگاه به چهره ات بنگرم .

اعدا = جمع عدو ، دشمنان
 
امضا : SAN.SNI
عقب
بالا