متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

نقد همراه نقد همراه رمان ثروتی بی‌رنج روزی کن مرا | سارا مرتضوی/توسط شورای نقد

  • نویسنده موضوع N.Karevan❀
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 9
  • بازدیدها 337
  • کاربران تگ شده هیچ

N.Karevan❀

نویسنده انجمن
سطح
25
 
ارسالی‌ها
598
پسندها
15,450
امتیازها
35,373
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #1
~بسم رب النور~

IMG_20210302_234904_390.jpg


با سلام خدمت نویسنده محترم!
«نقد همچون آیینه‌ی نگرش ماست، بنگرید آیینه‌ی وجودیت را»
رمان «ثروتی بی‌رنج روزی کن مرا» پس از خواندن تمامی پست‌ها، بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا کمی صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود و داخل تاپیک قرار گیرند.
پس از مطالعه نقدها، موظف هستید رمان خود را ویرایش کنید.
اگر سوالی در...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : N.Karevan❀

Łacrîmosã

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
35
 
ارسالی‌ها
1,761
پسندها
34,328
امتیازها
61,573
مدال‌ها
36
  • مدیرکل
  • #2
نقد همراه ثروتی بی‌رنج روزی کن مرا
پست: #5
منتقد: FAEZEH.MIRI
سرود جمهوری اسلامی ایران پخش شده است. همه به احترام وطن از جا بلند شده‌اند و با سرود هم‌خوانی می‌کنند. با این‌که بانوی دارامند چندین سخنرانی در شرایط مختلف با انسان‌های مختلف داشته و تجربیات زیادی کسب کرده است اما باز هم اضطراب قبل از سخنرانی مثل خوره دارد وجودش را می‌خورد. سرود به انتها رسیده است و پاهای او شروع به لرزیدن کرده‌اند. سرود تمام می‌شود. نفس عمیقی می‌کشد تا آرام شود.
«نویسنده محترم بهتر بود بر روی چهره‌های یک به یک حُضار توصیف اندکی می‌کردید. همه با سرود ملی به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Łacrîmosã

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
35
 
ارسالی‌ها
1,761
پسندها
34,328
امتیازها
61,573
مدال‌ها
36
  • مدیرکل
  • #3
نقد همراه رمان ثروتی بی‌رنج روزی کن مرا
پست: #6
منتقد: FAEZEH.MIRI
صدای کف زدن حضار بالا می‌رود.«بالا می‌رود یعنی هنوز کسی کف نزده و فعلِ صحیح اینجا بالا رفت است» آهنگ بومب‌بومب صدا می‌دهد.«می‌داد» مجری ادامه می‌دهد:
- چه اوقات خوشی. چه جمع دوست داشتنی‌ای. من که دارم لذت می‌برم. یک‌بار دیگه به افتخار خودتون... .
حضار چند ثانیه‌ای دست می‌زنند. صدای بومب‌بومب «در اینجا اگر منظور شما صدای دست زدنِ حضار بهتره بنویسید صدای یکدستِ کف زدن‌ها به دیواره‌ها می‌خورد و به سمت سن...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Łacrîmosã

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
35
 
ارسالی‌ها
1,761
پسندها
34,328
امتیازها
61,573
مدال‌ها
36
  • مدیرکل
  • #4
نقد همراه رمان ثروتی بی‌رنج روزی کن مرا
پست: #7
منتقد: FAEZEH.MIRI
- بسم الله الرحمن الرحیم. سلام (با صدای بلند و با خنده).
«اینجا به درستی اضطراب از دیالوگ مشخصه زیرا بعضی افراد از قرار گرفتن در جمعی بزرگ واهمه دارند و با صداهای بلند یا خندیدن این ترس را مهار می‌کنند در نتیجه طبیعی بود»
صدای کشدار جمعیت که جواب سلام می‌دهند، بلند می‌شود. بانو با صدای آرامش‌بخشش کلمه به کلمه سخنرانی‌اش را با یک بیت از غزلیات عطار ادامه می‌دهد:
- ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
بر در دل روز و شب منتظر یار باش
مکث کوتاهی می‌کند تا حضار متمرکز شوند و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Łacrîmosã

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
35
 
ارسالی‌ها
1,761
پسندها
34,328
امتیازها
61,573
مدال‌ها
36
  • مدیرکل
  • #5
نقد همراه رمان ثروتی بی‌رنج روزی کن مرا
پست: #8
منتقد: FAEZEH.MIRI
کف زدن و ابراز احساسات جمعیت با جیغ و دست بالا می‌رود. بانوی دارامند صبر می‌کند تا آرام شود و سپس اضافه می‌کند:
- همون‌طور که می‌دونین تحصیلات آکادمیکی من لیسانسه. هیچ درآمد و ثروتی نداشتم که شرکت خودم رو تأسیس کنم. شرکتی که همیشه رؤیای داشتنش رو داشتم. پول خیلی ناچیزی داشتم و از اصولی استفاده کردم که برای ثروتمند شدن و کار‌آمد بود. این رو هم بگم که این سمینار مطالب آموزشی راجع به موفقیت نیستن، ثروتمند شدن و موفق شدن دو موضوع جدا از هم هستن و موفقیت ربطی به پول نداره. موفق شدن یعنی این‌که صبح‌ها زود بیدار...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

KiyaraSh

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
273
پسندها
6,969
امتیازها
21,013
مدال‌ها
11
سن
19
  • #6
نقد همراه رمان ثروتی بی‌رنج روزی کن مرا
#14
پخش تمام می‌شود و بانوی دارامند که در حال خوش و بش کردن با محمد است، دستانش را به هم می‌مالد، نفس عمیقی می‌کشد و لبخندش را روی لب می‌آورد، از جایش بلند می‌شود که حضار برای او دست و صوت می‌زنند و بانو را تا زمانی‌که به بالای سِن برود با تشویق همراهی می‌کنند. (کلمه‌ی صوت اشتباه و شکل درست آن سوت می‌باشد)
سارا روزبه دست راستش را بالا می‌برد و به معنای تشکر روی قلبش می‌گذارد و سر تکان می‌دهد. با صدایی که هیجان در آن موج می‌زند می‌پرسد:
- از زمان تنفستون لذت بردین؟
اکثر شرکت‌کنندگان خانم هستند که همه با هم بله‌ی کشیده‌ای...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : KiyaraSh

زیر شکوفهها

کاربر فعال
سطح
17
 
ارسالی‌ها
1,017
پسندها
7,960
امتیازها
27,673
مدال‌ها
19
  • #7
نقد پست بیست و چهارم ثروتی بی رنج کن روزی مرا

این ویروس که کرونا نام داشت و نام علمی‌اش کوید(کووید) نوزده بود، معلوم نبود از کجا آمده است. می‌گفتند دست‌ساز بوده است اما ویروسی بود که با تمام ادعاها، نتوانستند شرش را بکنند و نابودش کنند. کرونا عین خوره به جان مردم افتاده بود و یکی‌یکی آن‌ها را از دنیا می‌برد. روزی پانصد مرگ در ایران اتفاق می‌افتاد و ده هزار[نفر] مبتلا می‌شدند. این ویروس همه‌گیر بود و هیچ کشوری نبود که از آن جان سالم به در برده باشد. معلوم نبود چگونه انتقال پیدا می‌کند. هر بار اخبار یه(یک) حرفی می‌زند(می‌زد درسته، چون تا اینجا در مونولوگ‌ها از افعال...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

زیر شکوفهها

کاربر فعال
سطح
17
 
ارسالی‌ها
1,017
پسندها
7,960
امتیازها
27,673
مدال‌ها
19
  • #8
نقد پست بیست و پنجم ثروتی بی رنج کن روزی مرا

سالن رفته‌رفته در حال شلوغ شدن بود. شرکت‌کنندگان یکی‌یکی روی صندلی‌هایشان می‌نشستند و وسایل خود را جمع و جور می‌کردند تا به طور کامل آماده شنیدن سخنان ارزشمند بانوی دارامند شوند. آهنگ ملایم که پخش می‌شد، قطع شد و صدای بومب‌بومب ترانه‌ی سیروان پخش شد. آهنگ شادی که باعث شد همه با او بخوانند.
« یه صبحه(صبح) دیگه، یه صدایی توی گوشم میگه
ثانیه‌های تو داره میره
امروزو زندگی کن فردا دیگه دیره
نم‌نم بارون، می‌زنه به کوچه و خیابون
یکی می‌خنده یکی غمگینه
زندگی اینه، همه‌ی قشنگیش اینه
خورشید و نورو ابرای دورو
هر چی که رو زمین و آسمونه
بهم انگیزه میده
رها کن دیروزو زندگی کن امروزو
هر روز یه زندگیِ دوباره‌ست یه شروعِ جدیده...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

زیر شکوفهها

کاربر فعال
سطح
17
 
ارسالی‌ها
1,017
پسندها
7,960
امتیازها
27,673
مدال‌ها
19
  • #9
نقد پست بیست و هفتم ثروتی بی رنج کن روزی مرا

حضار تشویق کردند و به مرد کتاب بانو داده شد(می‌تونستید واکنش مرد رو توصیف کنید و شرح بدید). بانو ادامه داد(کاش اینجا هم حالت بانو رو یکم توصیف می‌کردید. مثلا با چه لحنی ادامه داد؟ چه احساسی از چهره‌ش معلوم بود؟ کجا رو نگاه می‌کرد؟ آیا ثابت ایستاده بود یا راه می‌رفت و دستاشو تکون می‌داد؟ و...):
- درسته...آفرین بر شما و آخرین سوال. کی برامون چهار مرحله را(مگه این شخصیت با لحن محاوره‌ای حرف نمیزد؟ پس چرا از کلمه‌ی را استفاده کردید که ادبیه؟) به طور خلاصه می‌گه؟...شما خانم چادری که ردیف اول هستین...بله...بفرمایین.
خانم چادری همان‌طور که نشسته بود گفت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

سارا مرتضوی

کاربر فعال
سطح
16
 
ارسالی‌ها
789
پسندها
7,530
امتیازها
26,673
مدال‌ها
14
سن
33
  • محروم
  • #10
امضا : سارا مرتضوی
عقب
بالا