ایران چه چیزی شما رو در سفرها اذیت می‌کنه؟

[ملیکـا]

راستش زمستان بود ماهم داشتیم میرفتیم روستامون توی راه که به روستامون نزدیک شدیم برف زیاد بود و سر بالایی و پدرم هرچقدر کرد ماشین نرفت بالا و ما اشتباه کرده بودیم که وسیله ای لازم با خودمون نیاورده بودیم ولی خداروشکر به دهات چون نزدیک بودیم بابام زنگ زد اومدن برا کمک.

 

[روحـــناهی]

برف!
برای ما یکبار پیش اومد که حدود 5 -6 ساعت توی ازاد راه گیر کرده بودیم اونم بابت برفی که باریده بود. نه میشد برگردی نه راهی بود که بریم. بعد از کلی انتظار بالاخره ماشین های برف کوب راه رو برامون باز کردند.
بهتره حتما از هواشناسی پرس و جو کنید!

 

[Altinay*]

وقتی دوتا از اقوام میان تو ماشین تو نمیتونی صندلی عقب دراز بکشی/=
یامثلا انقدر حرف میزنن ک سرت میترکه
یبار تو راه گناوه وقتی برمیگشتیم 5 ساعت تو ترافیک بودیم مِه هم همه جارو گرفته بود توی گردنه های پیچ در پیچش هم بودیم یعنی کل مسافرت از دماغم اومد بیرون

 

[BlaCkfloWeR]

پیدا کردن یه مکان مناسب، معمولا از بس آدم‌های بی فرهنگ زیاد شده همه‌جا پر از زباله‌ هست؛ کمبود سطل‌زباله‌ها هم به این قضیه دامن میزنه
من خودم شخصاً اگه یکی جلوم زباله بریزه عصبی میشم
همچنین تجمع مردم زیاده و داخل مکان‌های زیبا جا برای پهن کردن بساط نیست
یه مشکل دیگه هم هست که بزور آدمو با خودشون میبرن این‌ور و اونور، حالا انگار مردم یه جای تمیز گذاشتن!!تازه تو ماشین از بس حرف می‌زنن مجبوری موسیقی پلی کنی، آخرشم میگن چرا گوشی رو میزنی تو گوشت، انگار خیلی حرف‌های جالبی می‌زنید؛ بابا ما بیدار موندیم منظره‌های توی راهو ببینیم، نه اینکه حرفای خاله زنکی شما رو بشنویم/=