گفتگوی آزاد نویسندگان یک رمان

[ADLAYD]

"yekta∞musicbaz"

معرفی می‌کنم "اگرچه که نیازی به معرفی نداره!"‌
اولین پست از رمان این دوست عزیزمون رو می‌خونی،‌ به چهارمین پست نمی‌رسه گلوله گلوله از چشمات اشک میاد!‌
تراژدیک نویس عزیزم،‌ رحم کن به ثهلان و چشمان سرخ خوانندگانت!‌
"به نظرم رحم نکن!‌‌ منم مثل خودتم یکتا جان!‌ خوب شد قلمت رو پیدا کردم!"

 

[Your Pluto]

Hadis_hs
اگه تو رماناش اسم یکی از شخصیتا ارسلان کاشی نباشه اصلا حدیث نیست که!
میتونم قسم بخورم اخرشم خودش با ارسلان مزدوج میشه=/

 

[ADLAYD]

س.سرحدی

مهارت زیادی توی کشتن و به دق رساندن خواننده‌ها و شخصیت‌های بیچاره رمان داره.‌
مراحل کار:‌
شخصیت‌های بیچاره رو ابتدا بهشون نقل و نبات میده،‌ سپس باتوم را برداشته و بر سر شخصیت‌ها کوبانده که چیزی از آنها باقی نماند!‌ سپس از مرحله آب‌کشی رد کرده و... بله!‌ شخصیت‌ها هنوز زنده‌ان و خواننده‌ها دارن نماز شکر می‌خوانند!‌
"ولی خیلی خوشحالم که با قلمش آشنا شدم!‌"

 

[nasi_ag]

FAEZEH.MIRI

من وقتی رمانشو میخونم:

قشنگ آدم و میذاره تو کف انگار خوشش میاد عذاب روحی بدههههه

( البته هنوز کامل نرفتم سراغش اگه برم حالم فک کنید چی میشه*-* )

 

[Rikadow]

Kandy Son

پارتاش بیشتر از پنج تا نمیشه بعد یهو میبینی پشیمون شده رمانو فرستاده متروکه

 

[Niyosha22]

fateme26
خوش قلم بی‌اعتماد به نفس×_
این‌قدر انتقال حسش خوبه و رقص کلماتش*-*

Ayda2283
نویسندگیو با ریاضی قاطی می‌کنه. یه قرن یه قرن پست می‌ذاره.

"yekta∞musicbaz"
شریک قتلام
تراژدی نویس ناناس^^

Delban~Nil
دل آدمو می‌بره این‌قدر با احساس می‌نویسه*.*

S SHIVA PANAH
چه بگویم از این لعبت؟ این‌قدر قلمش ملموس و همه چیز تمومه که نمی‌تونم توصیفش کنم. شاهدشم که لعبت‌تر از قلمشه.

فاطمه عبدالهی
عاشق ایده‌ی رمانشم^-^ نویسنده‌ی خلاق♡-♡

FAEZEH.MIRI
قلمش اغوا کنندست. همه‌ش چشمک می‌زنه میگه بیا منو بخون(اگه وقت پیش بیاد@_@)...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[ADLAYD]

GHAZAL NAROEE
معرفی می‌کنم،‌‌ دختری که با استعداد هستش،‌ باهوش و خوش فانتزی نویس!‌
خلاصه کنم،‌‌ اگر ایشون نبودند " و یه سری از دوستای نازنینم" من قطعاً نمی‌تونستم دنیا زیبای نویسندگی رو کشف کنم.‌
" من خودم عاشق رمان اشک عشق آتشین غزل جون بودم!"‌ ^_^

 

[ADLAYD]

فاطمه عبدالهی

یه مقدار با چه کنم و چه نکنم،‌ و دیر پست گذاشتن و دلایل بنی اسرائیلی روی اعصاب من،‌ که خواننده رمان قشنگشون باشم هستش!‌ " فکر نکنم بلایی باشه که ایشون سر چارلز بیچاره نیورده باشه!‌ آبکشش کرد!‌ دوستش هم که مفقود و اثره!"‌
کلاً،‌ جدا از حرصی که میده،‌ وقتی رمانش رو میخونم آروم میشم.‌ *_*

 

[ADLAYD]

Ayda2283

گاهی که می‌رفتم توی گروه،‌ بدجوری با دو دو تا چهار تایی که برای من پنج تا می‌شد،‌ روی اعصابم می‌رفت!‌ میگم بنویس دیر شد داری من رو میکشی!‌ میگه نه،‌‌ فلان فلان خط رو باید همین روز بنویسم یا ... نه فلان فلان ضربدر فلان روز میشه خلاصه تازه!
اما خوب... چه میشه کرد!‌ قلمش آبِ رو آتیش و مانع از تیز کردن سلاحم برای کشتنش هستش!‌
" منتطر اثر قشنگت هستم!"‌

 

[nasi_ag]

GANDOM ASADI

آقا برای این نویسنده فقط یه شات میذارم خودتون تا تهشو برید*-*