گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان غریبه ای در پشت سر | Edward کاربر انجمن یک رمان

[Edward]

من که خیلی دوست داشتم شروعش بیشتر به دلم نشست خصوصا اونجایی که نوشته بود اون غریبه دست از تعقیب دختر بر نمیداشت اونجاش هیجانی بود، به نظر من تو کل رمان همین طوری جلو بریین هیجانش رو هم زیاد کنین خواننده بیشتر مشتاق میشه به خوندن رمانتون.. قلمتون مانا.

مگه هیجان بیشتر از پارت ۱۵ میشه!
چه سخت هیجان زده میشید شما

 

[Ālbā]

فیلم های اینطوری زیاد میبینم که کشت و کشتاره، و اینکه راستش فکر نمیکردم یک رمان هم بتونه این تصویر خوب از موقعیت رو بهم بده، ولی خب بعد از خوندن رمانت فهمیدم کاملا در اشتباهم، هیجان و کنجکاوی که رمانت در خواننده ایجاد میکنه حداقل من در هیچ رمانی ندیدم. و خب از نظر من بدی نداره، چون شاید در نویسندگی مهارت خاصی ندارم. ولی قلمت زیباست و خواننده رو وادار به خوندن میکنه طوری که همه پارت هایی که تا اینجا نوشتی رو من در یک روز خوندم و بی‌صبرانه منتظر ادامش هستم.
همینطور قوی ادامه بده و در آخر موفق باشی و قلمت ماندگار

 

[Edward]

فیلم های اینطوری زیاد میبینم که کشت و کشتاره، و اینکه راستش فکر نمیکردم یک رمان هم بتونه این تصویر خوب از موقعیت رو بهم بده، ولی خب بعد از خوندن رمانت فهمیدم کاملا در اشتباهم، هیجان و کنجکاوی که رمانت در خواننده ایجاد میکنه حداقل من در هیچ رمانی ندیدم. و خب از نظر من بدی نداره، چون شاید در نویسندگی مهارت خاصی ندارم. ولی قلمت زیباست و خواننده رو وادار به خوندن میکنه طوری که همه پارت هایی که تا اینجا نوشتی رو من در یک روز خوندم و بی‌صبرانه منتظر ادامش هستم.
همینطور قوی ادامه بده و در آخر موفق باشی و قلمت ماند

ممنون خیلی لطف داری