متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

نقد همراه نقد همراه رمان لرزش مدار | کارگروهی / توسط شورای نقد

  • نویسنده موضوع N.Karevan❀
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3
  • بازدیدها 260
  • کاربران تگ شده هیچ

N.Karevan❀

نویسنده انجمن
سطح
25
 
ارسالی‌ها
598
پسندها
15,450
امتیازها
35,373
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #1
~بسم رب النور~

IMG_20210302_234904_390.jpg


با سلام خدمت نویسنده محترم!
«نقد همچون آیینه‌ی نگرش ماست، بنگرید آیینه‌ی وجودیت را»
رمان «لرزش مدار» پس از خواندن تمامی پست‌ها، بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا کمی صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود و داخل تاپیک قرار گیرند.
پس از مطالعه نقدها، موظف هستید رمان خود را ویرایش کنید.
اگر سوالی در زمینه رمان‌نویسی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : N.Karevan❀

paaa

مدیر بازنشسته
سطح
16
 
ارسالی‌ها
469
پسندها
8,440
امتیازها
24,773
مدال‌ها
16
  • #2
به نام خدا
نقد همراه رمان لرزش مدار


در مورد آغاز:
آغاز رمان نو نبود و آغازهایی با این تفاصیل به وفور در رمان‌ها و فیلم‌های مختلف استفاده شده است.
همچنین آغاز برخلاف ژانر عاشقانه با ژانر درام تناسب داشت لیکن بیشتر تدائی‌گر ژانر اجتماعی بود تا درام.

در کل، با توصیفات متعادل و نسبتا خوب با فاکتور گرفتن درسطح مطلوب نبودن توصیف احساسات، این آغاز از نظر جذابیت و کلی سطحی متوسطِ کمی رو به پایین را دارا بود.



سپس از گیاهان بلند و تا کمر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

YASAMAN.RAZIYAN

مدیر بازنشسته
سطح
22
 
ارسالی‌ها
3,294
پسندها
13,427
امتیازها
45,473
مدال‌ها
26
  • #3
ه نام حق

نقدهمراه(لرزش مدار)



#13




چشم از خانه برمی‌دارد. سر به زیر می‌اندازد و راهش را از سر می‌گیرد.



تصویر مضطرب رسول مقابل چشمانش(رنگ چشماش رو می‌تونید توصیف کنید) لحظه‌ای چون صاعقه می‌گذرد و رعشه به جان بی‌رمقش می‌زند. پا تند می‌کند. باید از مادر ناهیدش بپرسد دلیل آمدن عمویش به این خانه بعد از سال‌های سال، چیست!



مقابل درب زنگ زده‌ی سفید که می‌ایستد، چشمانش زوم در می‌شود. گویی در باز است!



آرام در را می‌گشاید که با صدای جیرجیری باز می‌شود. اولین چیزی که نظرش را به خود جلب می‌کند ماشین مشکی رنگی است که حتی اسمش را هم نمی‌داند!



پس دردانه پسرِ مادر ناهید از راه رسیده...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : YASAMAN.RAZIYAN

ChakavaK

کاربر فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
925
پسندها
12,189
امتیازها
35,373
مدال‌ها
19
  • #4
″به توکّل نام تبارکة، بسم‍ اللّٰه"

″نقد همراه رمان لرزش مدار″

″نویسندگان: S.LOTFI SETAREH_M
@Mohana_Azizi81 "

#پارت_19

ناهید با به یاد آوردن تلاش‌های بی‌ثمر اسرین برای گرفتن آب از مالکی، آه سردی می‌کشد [می‌توان بسط بیشتری بر این مسئله داد و حسِ همزادپنداری مخاطب را بیدار نمود. برای مثال: چشمان آبی رنگ و دردمند ناهید از سوزش اشك‌های دقایقی پیش، با دردمندی وافری بر هم می‌نشینند. دلش برای دردانه دخترش می‌سوزد! کسی که از کودکی زمین نخورده، برخاسته است... . بسط بیشتری به سختی‌های اسرین بدهید و غم کارکتر ناهید رو ملموس‌تر جلوه کنید] و با صدایی خشدار درد را به مخاطب نشان دهید. خش‌دار و [COLOR=rgb(184, 49...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
عقب
بالا