متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

نقد همراه نقد همراه رمان تشعشع | Ayor / توسط شورای نقد

  • نویسنده موضوع N.Karevan❀
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3
  • بازدیدها 487
  • کاربران تگ شده هیچ

N.Karevan❀

نویسنده انجمن
سطح
25
 
ارسالی‌ها
598
پسندها
15,450
امتیازها
35,373
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #1
~بسم رب النور~

IMG_20210302_234904_390.jpg


با سلام خدمت نویسنده محترم!
«نقد همچون آیینه‌ی نگرش ماست، بنگرید آیینه‌ی وجودیت را»
رمان «تشعشع» پس از خواندن تمامی پست‌ها، بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا کمی صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود و داخل تاپیک قرار گیرند.
پس از مطالعه نقدها، موظف هستید رمان خود را ویرایش کنید.
اگر سوالی در زمینه رمان‌نویسی و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : N.Karevan❀

Niyosha22

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
3,019
پسندها
29,662
امتیازها
61,673
مدال‌ها
29
  • #2
[به نام خدا]
نقد همراه رمان تشعشع | توسط شورای نقد
منتقد: Niyosha22

[نویسنده‌ی عزیزم، از خوندن اثر زیبات بسیار لذت بردم و استعداد نویسندگی در قلم شما هویداست و گه گاه، با خوندن جملاتی از رمانتون لبخند به لبم اومد. امیدوارم در آینده، کتاب‌هاتون رو ورق بزنید. این نقد تنها نکاتی رو جهت پیشرفت شما گوشزد کرده و مطمئن باشید و هدفی جز پیشرفت شما پشت نوشتن و وقت گذاشتن این نقد نبوده^-^ قلمتون مانا♡]

پست #5
لبخند تصنعی به لبم(خوب بود که حالت لب، نیز ذکز شود) نشوندم و چند قدم به سمت ماشینی که در تلاش برای خریدنش بودم و دیدنش حالم رو خوب می‌کرد، برداشتم و گفتم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Niyosha22

-No Voice

نویسنده انجمن
سطح
43
 
ارسالی‌ها
1,228
پسندها
66,816
امتیازها
60,573
مدال‌ها
28
سن
21
  • #3
پارت۱۴

همونطور داشت یه بند غر می‌زد که با صدای("صدایی" برای جمله ملموس‌تره) بلندتر از خودش( اینجا مشکلی نداره اما می‌تونی به نوع صداش اشاره کنی؛ مثلا: بلندتر از صدای خش‌دارش/ مردونه‌اش/ظریف‌اش/...)، حرفش رو قطع کردم:(.)
- عه ببند یه لحظه! از وقتی که زنگ زدی داری یه بند غر می‌زنی! دوساعت دیرتر فهمیدی(،) هواپیماهات سقوط کردن؟(!)
- خیلی شتری!
(اینجا می‌تونی توصیف حالت و احساسات رو جا بدی، مثلا: حرصی که تو صدای ظریفش بود، دلیل خنده‌ی ریزم شد)خنده‌ی ریزی کردم و گفتم:
-...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : -No Voice

Najva❁

نویسنده انجمن
سطح
36
 
ارسالی‌ها
3,175
پسندها
36,601
امتیازها
69,173
مدال‌ها
40
سن
22
  • #4
پارت بیست و یکم​

ناخنم رو از چنگ دندون‌هام درآوردم و خیره به دختر و پسری که کمی اون‌طرف‌‌تر، [در این‌جا مناسبه که محل دقیق‌تر دختر و پسر مشخص بشه. اون‌طرفِ کجا؟ حتی اشاره به رنگ پوشش دو فرد مذکور و جزئیاتی مربوط به اونا، توصیف رو ملموس‌تر می‌کنه] باهم بگو و بخند می‌کردن، دست‌هام رو با اصطکاک به جون دوطرف صورتم انداختم.[طویل شدن زیاد این جمله به زیبایی نثر لطمه وارد کرده و میشه این‌جا جملات رو زیباتر بهم متصل کرد. همچنین چرا باید با دیدن اون دو نفر از یک کرکتر چنین واکنشی سر بزنه؟ بنابراین بهتره حداقل قید "ناخوداگاه" بهش اضافه شه.]
با ضربه‌ی وارد شده به شونه‌ام، به طرف...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Najva❁
عقب
بالا