نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مطالب فلسفی نت های فلسفه| انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Eli.D :)
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 1,747
  • بازدیدها 47,445
  • کاربران تگ شده هیچ

Moon.H

کاربر انجمن
سطح
5
 
ارسالی‌ها
360
پسندها
1,472
امتیازها
10,583
مدال‌ها
4
  • #551
ﮔﺎﻫﯽ ﻟﺐ ﻫﺎﯼ ﺧﻨﺪﺍﻥ

ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯼ ﮔﺮﯾﺎﻥ ﺩﺭﺩ ﻣﯽ ﮐﺸﻨﺪ !





کسانی که از خود می رنجانیم

مثل ساعت هایی می مانند که صبح دلسوزانه زنگ می زنند

و در میان خواب و بیداری بر سرشان می کوبیم بعد می فهمیم که خیلی دیر شده





هیچوقت حال اونی که هست

رو به خاطرِ اونی که نیست نگیرید …





پدر پشت در نقاب خنده هایش را می زند

و غم هایش را در جیبش می ریزد و وارد خانه می شود

پدر ناراحتی هایش را پشت روزنامه پنهان می کند

پدر در تمام آینه ها فریاد می زند : حال من خوب است

پدر دوستت دارم ها را با چشمانش می گوید چون عشق پدر همیشگی است

پدر ، سایبان لحظه های بارانی

چشمان پدر ، شعری است مردانه

پدر سرباز کهنه کار جبهه های روزگار

پدر برای من همیشه پدر خواهد ماند





آنقدر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Moon.H

Moon.H

کاربر انجمن
سطح
5
 
ارسالی‌ها
360
پسندها
1,472
امتیازها
10,583
مدال‌ها
4
  • #552
مادربزرگ می گفت : دل هر آدمی دری دارد

می گفت : باید باز کنی در دلت را روی لبخند آدم ها

می گفت : هر کدام از این درها یک کلید بیشتر ندارند

می گفت : کلید دل آدم دست خود آدم نیست

می گفت : انگاری کلیدها را دم خلقت پخش کرده اند

بین آدم ها و هر کسی یکی برداشته برای خودش

می گفت بلند شو برو بگرد

بگرد ببین کلید قلب کیست توی دست هایت ؟

ببین کلید قلبت کجاست ؟





همیشه میشه تموم کرد

فقط بعضی اوقات دیگه نمیشه دوباره شروع کرد …

مواظب همدیگه باشیم !





اکبر عبدی می گوید : یک روز سر سریال بودیم

و هوا هم خیلی سرد بود ، حسین از ماشین پیاده شد بدون کاپشن !

گفتم : حسین این جوری اومدی از خونه بیرون ؟

نگفتی سرما می خوری ؟ کاپشن خوشگلت کو ؟

گفت : کاپشن قشنگی بود ، نه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Moon.H

Moon.H

کاربر انجمن
سطح
5
 
ارسالی‌ها
360
پسندها
1,472
امتیازها
10,583
مدال‌ها
4
  • #553
نفس بکش !

نفس بکش !

نفس بکش لعنتی !

نفس بکش !

نفس …

دکتر سرش را تکان میدهد و پرستار هم

دکتر عرقش را پاک میکند

و کوه‌های سبز بر صفحه ی مانیتور کویر می‌شوند !





کثیفی رو با رنگ سیاه مثال میزنن

ولی کثیفی با سیاهی خیلی فرق داره !





وقتی مردان حرمت مرد بودنشان را بدانند و زنان شوکت زن بودنشان را

مردان همیشه مرد میمانند و زنان همیشه زن و آنگاه هر روز

نه روز “زن” و نه روز “مرد” که روز “انسان” است …





خسرو شکیبایی : پسر تو چند سالته ؟؟؟

پارسال ۱۶سالم بود بچه بودم ؛ دو روز بعد بابام مرد

بازم ۱۶سالم بود اما دیگه بچه نبودم !





بدترین درد کدومه ؟

یکی گفت : عاشقی

یکی گفت : تنهایی

یکی گفت : دلتنگی

یکی گفت : فقر

اما هیچکس نگفت :

دردهای شب تا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Moon.H

« «N¡lOo£aR»»

کاربر انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
432
پسندها
371
امتیازها
2,783
مدال‌ها
1
  • #554
سلام دوستان عزیز
در اینجا مطلب هایی از بزرگان و اندیشمندان گذاشته میشه
لطفا پستی ارسال نشه
تشکر فراموش نکنید
ممنون
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] zeinab z

« «N¡lOo£aR»»

کاربر انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
432
پسندها
371
امتیازها
2,783
مدال‌ها
1
  • #555
434236466_41974.jpg
سالها فقیر بود ، حتی در اثر گرسنگی مجبور به خوردن غذای سگ شد اما پا پس نکشید و به دنبال رویاهایش رفت! ، یکی از تاریخ‌ساز ترین مردان سینمای انیمیشن و خالق میکی ماوس "والت دیزنی"
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] zeinab z

« «N¡lOo£aR»»

کاربر انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
432
پسندها
371
امتیازها
2,783
مدال‌ها
1
  • #556

آقای کوینر از پسر بچه‌ای که زار‌زار گریه می‌کرد علت غم و غصه‌اش را پرسید
پسر بچه گفت : من دو سکه برای رفتن به سینما جمع کرده بودم، اما پسرکی آمد و یکی از آن‌ها را از دست‌ام قاپید و به پسری که دورتر دیده می‌شد اشاره کرد
آقای کوینر پرسید : مگر با داد و فریاد مردم را به کمک نخواستی؟
پسر بچه با هق‌هق شدیدتری گفت : چرا
آقای کوینر در حالی که با مهربانی او را نوازش می‌کرد دوباره پرسید :
کسی صدایت را نشنید؟
پسر بچه هق هق کنان گفت : نه!
آقای کوینر پرسید :
نمی‌توانی بلندتر فریاد بزنی ؟
پسر بچه با امیدواری گفت : نه
آن‌گاه آقای کوینر لبخندی زد و بعد گفت :
پس حالا آن یکی سکه را هم بده بیاد و آخرین سکه را از دست بچه گرفت و بی‌واهمه به راهش ادامه داد

برتولت برشت

 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] zeinab z

« «N¡lOo£aR»»

کاربر انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
432
پسندها
371
امتیازها
2,783
مدال‌ها
1
  • #557
429719705_204114.jpg
موفقيت يك شبه اتفاق نميفته
موفقيت وقتى به وجود مياد كه هر روز يكمى از ديروز بهتر بشى، آخرش همش رو هم جمع ميشه ...
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] zeinab z

« «N¡lOo£aR»»

کاربر انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
432
پسندها
371
امتیازها
2,783
مدال‌ها
1
  • #558

هر بار که خدانگهدار می‌گفت ، او به خانه برمی‌گشت و به فکر فرومی‌رفت! ، هنوز دوستش داشت ، این که مسلم بود اما کافی نبود....
حس می‌کرد باید دست به کاری بزند. شاید عشق مدتی در جوش و خروش باشد ، اما تا ابد دوام نمی‌آورد. اگر دست به کاری جدی نزنیم ، رابطه‌ی ما به بن‌بست می‌رسد و عشق را در خود خفه می‌کند

چاقوی شکاری
هاروکی موراکامی
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] zeinab z

« «N¡lOo£aR»»

کاربر انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
432
پسندها
371
امتیازها
2,783
مدال‌ها
1
  • #559
434330348_9425.jpg
در حالی که اغلب ساخته های آلفرد هیچکاک را فیلمهای ژانر وحشت و جنایی تشکیل میداد اما او جایی گفته بود : خودم میترسم فیلمامو نگاه کنم نمیدونم مردم چطور نگاه میکنن!

هیچکاک و نوه هایش ۱۹۶۰
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] zeinab z

« «N¡lOo£aR»»

کاربر انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
432
پسندها
371
امتیازها
2,783
مدال‌ها
1
  • #560
434135446_87647.jpg
پابلو پیکاسو نقاش معروف رفتار عجیبی داشت، او یک تپانچه با تیرهای مشقی را همیشه به همراه داشت تا به کسانی که از معنای نقاشی هایش سوال میپرسیدند شلیک کند!
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] zeinab z

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا