عععع چه جالب
مامان من شهریوریه دقیقا وقتی گوشیشو برمیدارم ادای خونسردارو در میاره
داداشمم که ملقب به هاپو کومار نمیتونم اصلا به گوشیش نگاه کنم اونقدر که پاچه گیره
خودمم که درسته دیگه به گوشیم دست میزنن باید فرار کنن تا زنده بمونن
بلی کلا عشق تو خانوادمون موج میزنه (دیالوگ تکراری رمانا)